۱۳۸۹ مرداد ۱, جمعه

استکبار و سگ و گربه!

فدایی گفت...
با سلام، وقتی متن نوشته شده را خواندم و دیدم تعداد قابل ملاحظه ای نوشته در خصوص آن از طرف مراجعین ثبت شده، انتظلرم این بود که لا اقل چند تذکر منطقی در خصوص این نوشته ببینم که متأسفانه نیافتم. دوستان عزیز در دورانی که ارزش جان انسانها در گوشه گوشه دنیا توسط مستکبران شرق و غرب به هیچ انگاشته شده و در برابرش ضد ارزشهایی مثل سگ بازی و گربه بازی به همین ملتهای دربند تحویل داده می شود، شما را به پهلوی شکسته زهرا قسم می دهم در ترویج فساد و تحمیق مردم ستم دیده ناخواسته آلت دست جها ن خواران نشوید. یا علی
************************************************
به نظر شما کامنت دوستمان فدایی در مورد کدام مطلب است؟
مطلبی سیاسی؟
مطلبی ضد دین؟
مطلبی ضد مقدسات؟
ضد ارزش ها؟
اگر فکر می کنید در مورد یکی از موارد بالا است کاملا در اشتباهید مطلبی که ایشان اشاره می کنند و به عنوان ضد ارزش از آن نام می برند تنها مطلبی در مورد بچه گربه بود که مورد هجوم یک موجود انسان نما قرار گرفته بود و دو چشم خود را از دست داده بود در آن مطلب به آدمی اشاره شده که او را برای نجات از مرگ حتمی به کلینیک دامپزشکی برده بود باید برای اولین بار خدمت تمامی دوستان شکلاتی اعتراف کنم آن فرد من بوده ام و با کمال افتخار ا ین موضوع را اعلام می دارم چون منطق انسان بودن حکم می کرد چه انسان و چه حیوان وقتی که نیاز به کمک دارند تمامی تلاش خود را انجام دهم,متاسفانه آن گربه بعد از زندگی چند ماهه و خوشبخت گونه با این دنیای بی رحم وداع کرد تشخیص دکتری که در این چند ماه تمامی زحمات او را بر عهده داشت و تمامی این زحمات را فقط برای رضای خدا انجام داده بود, نفوذ سرب در مغزش بوده است به قرآن کتاب آسمانی مان مراجعه کنید و ببینید خدا از انسان به عنوان اشرف مخلوقات نام برده برداشت شما چیست؟این که برای سگ و گربه نباید ارزشی قائل بود و آنها را ضد ارزش هایی زاییده مستکبران دانست اگر اینچنین فکر می کنید سخت در اشتباهید و متاسفانه با آن فردی که به چشمان زیبای آن بچه گربه شلیک کرد هیچ تفاوتی ندارید خدا همه ما را هدایت کند.

نوش دارویی برای سنتوری!

نمی دونم بنویسم بنا به درخواست خواجه حافظ شیرازی که علی سنتوری رو ندیده درخواست داده تا این سی دی بیرون بیاد یا بگم علی سنتوری باید زمانی اجازه پخش می گرفت که مانند علی داخل فیلم مجوز کارش بدون دلیل متوقف نشده بود,شاید تعریف فیلم غیر مجاز تغییر کرده که حالا در شبکه خانگی به فیلمی که اجازه روی پرده رفتن را پیدا نکرده بود اجازه پخش داده اند,علی سنتوری صحنه هایی که بد آموزی داشته باشد کم نداشت ولی برای انسان هایی که امروزه بسیار کم پیدا می شوند و به قول دوستان عبارت پاستوریزه را به کار می برند صحنه های علی سنتوری عین واقعیت در جامعه امروزی ما است چه کسی می تواند ادعا کند که از زمان خروج از خانه تا بازگشت حتی با یک فرد معتاد روبرو نشده است؟؟؟چه کسی موزیک های مبتذلی را که امروزه به اسم رپ در جامعه فراوان است را با موزیک های زیبای سنتوری مقایسه می تواند کند؟شاید یک آلت موسیقی ایرانی به اسم سنتور بار دیگر با سنتوری جان تازه ای گرفت,بدون شک فیلم سنتوری مانند تمامی فیلم ها نقایصی دارد ولی اگر از سایر فیلم ها کمتر نباشد بیشتر نیست و حداقل نکات آموزنده اش فراوان است البته با چشمانی باز و آگاه باید دید و نه با نگاهی منفی.

***************************************************************



فارس: فيلم سينمايي «سنتوري» ساخته داريوش مهرجويي به تهيه‌كنندگي فرامرز فرازمند و داريوش مهرجويي در قالب فيلم و «24 دقيقه با سنتوري و پشت صحنه فيلم»، به صورت 3 سي‌دي توسط مؤسسه هنرهشتم در شبكه نمايش خانگي توزيع مي‌شود.
فيلم سينمايي «سنتوري» ساخته داريوش مهرجويي كه صدور پروانه نمايش و منع نمايش عمومي آن يكي از بحث‌برانگيزترين رخدادهاي معاونت سينمايي پيشين بود، سرانجام به‌طور رسمي و با مجوز معاونت سينمايي وزارت ارشاد در شبكه خانگي توزيع مي‌شود.
اين فيلم كه پس از نمايش در جشنواره بيست و پنجم فيلم فجر نتوانست رنگ پرده را ببيند، نيمه مردادماه به صورت سه CD وارد بازار خواهد شد.
بنا بر اين گزارش، دو CD آن حاوي فيلم «سنتوري» و CD سوم با عنوان «24 دقيقه با سنتوري و پشت صحنه فيلم» توزيع خواهد شد. در CD سوم كليپ‌هاي فيلم «سنتوري» به همراه پشت صحنه فيلم آماده شده است. به گزارش فارس، جلد فيلم «سنتوري» نسبت به كارهاي قبلي موسسه هنرهشتم متفاوت‌تر و در قطع بزرگ‌تر آماده شده است و فيلم با قيمت 1500 تومان در شبكه خانگي عرضه خواهد شد.
سنتوري داستان علي، نوازنده چيره دست سنتور و خواننده محبوب جوانان را روايت مي‌كند كه ناگهان در اوج شهرت و موفقيت، افسار زندگي‌ را از دست مي‌دهد و به بيراهه مي‌رود... به گزارش فارس، در اين فيلم بهرام رادان، گلشيفته فراهاني، مسعود رايگان، رويا تيموريان، مائده طهماسبي ، نادر سليماني به ايفاي نقش‌هاي اصلي پرداختند.

۱۳۸۹ تیر ۳۱, پنجشنبه

عجیب ترین کارت عروسی!!!


آخر این هفته جشن ازدواج ما به پاست

با حضور گرم خود در آن صفا جاری کنید

ازدواج و عقد یک امر مهم و جدی است

لطفا از آوردن اطفال خودداری کنید

بر شکم صابون زده ،آماده سازیدش قشنگ

معده را از هر غذا و میوه ای عاری کنید

تا مفصل توی آن جشن عزیز وباشکوه

با غذا و میوه آن جشن افطاری کنید

البته خیلی نباید هول و پرخور بود،هان!

پیش فامیل مقابل آبروداری کنید

میوه،شیرینی،شب پاتختی مان هم لازم است

پس برای صرفه جویی اندکی یاری کنید

گرکسی با میوه دارد می نماید خودکشی

دل به حال ما و او سوزانده،اخطاری کنید

موقع کادو خریدن چرب باشد کادوتان

پس حذر از تابلو و ساعات دیواری کنید

هر چه باشد نسبت قومی تان نزدیکتر

هدیه را هم چرب تر ز روی ناچاری کنید

در امور زندگی ، دینار اگر باشد حساب

کادو نوعی بخشش است،آن را سه خرواری کنید

گرم باید کرد مجلس را از این رو گاه گاه

چون بخاری بهر تنظیم دما کاری کنید

کی دلش می خواهد آخر در بیاید سی دی اش؟

با موبایل خود مبادا فیلم برداری کنید

در نهایت مجلس مارا مزین با حضور

بی ادا و منت و هرگونه اطواری کنید

۱۳۸۹ تیر ۳۰, چهارشنبه

پیام بازرگانی شکلاتی!

داشتم گشت وبلاگی روزانه ام رو میزدم به عکسی بر خوردم که گفتم اگر شما ببینید بد نیست:

مرجع: http://www.choirannabashad-tanemanmabad.persianblog.ir

داستانک(استاد)

“پسر بچه نه ساله ای تصمیم گرفت جودو یاد بگیرد . پسر دست چپش را دریک حادثه از دست داده بود ولی جودو را خیلی دوست داشت به همین دلیل پدرش او را نزد استاد جودوی ژاپنی معروفی برد و از او خواست تا به پسرش تعلیم دهد .
استاد قبول کرد . سه ماه گذشت اما پسر نمی دانست چرا استاد در این مدت فقط یک فن را به او یاد می دهد . یک روز نزد استاد رفت و با ادای احترام به او گفت: ” استاد ، چرا به من فنون بیشتری یاد نمی دهید ؟”
استاد لبخندی زد و گفت : ” همین یک حرکت برای تو کافی است .”
پسر جوابش را نگرفت ولی باز به تمرینش ادامه داد . چند ماه بعد استاد پسر را به اولین مسابقه برد . پسر در اولین مسابقه برنده شد . پدر و مادرش که از پیروزی بسیار شاد بودند ، بشدت تشویقش می کردند.
پسر در دور دوم و سوم هم برنده شد تا به مرحله نهایی رسید . حریف او یک پسر قوی هیکل بود که همه را با یک ضربه شکست داده بود . پسر می ترسید با او روبرو شود ولی استاد به او اطمینان داد که برنده خواهد شد . مسابقه آغاز شد و حریف یک ضربه محکم به پسر زد . پسر به زمین افتاد و از درد به خود پیچید . داور دستور قطع مسابقه را داد . ولی استاد مخالفت کرد و گفت :” نه ، مسابقه باید ادامه یابد .”
پس از این دو حریف باز رو در روی هم قرار گرفتند و مبارزه آغاز شد ، در یک لحظه حریف اشتباهی کرد و پسر با قدرت او را به زمین کوبید و برنده شد!
پس از مسابقه پسر نزد استاد رفت و با تعجب پرسید : ” استاد من چگونه حریف قدرتمندم را شکست دادم ؟ “
استاد با خونسردی گفت : ” ضعف تو باعث پیروزی ات شد ! وقتی تو آن فن همیشگی را با قدرت روی حریف انجام دادی تنها راه مقابله با تو این بود که دست چپ تو را بگیرد در حالی که تو دست چپ نداشتی . “

هفت نصيحت مولانا

گشاده دست باش، جاری باش، کمک کن (مثل رود)
باشفقت و مهربان باش (مثل خورشید)
اگر کسی اشتباه کرد آن را بپوشان (مثل شب)
وقتی عصبانی شدی خاموش باش) مثل مرگ)
متواضع باش و کبر نداشته باش (مثل خاک)
بخشش و عفو داشته باش (مثل دریا )
اگر می خواهی دیگران خوب باشند خودت خوب باش (مثل آینه)
مرجع:http://toooska.blogfa.com

۱۳۸۹ تیر ۲۹, سه‌شنبه

سوپر اسلیم یا اعتیاد!!!

یک سوال چرا ما جلوی شبکه های هرمی را از اول نگرفتیم تا به یک مشکل بزرگی در کشور تبدیل شود چرا از عواقب جراحی یا لیپوساکشن نگفتیم تا خیلی ها متضرر شوند و حالا هم از قرص های لاغری نمی گوییم تا بعدها متهم کنیم کسانی را که از قرص ها استفاده کرده اند!!!سوالم چه بود؟بی خیال خبر پایین خالی از مطالب آموزنده نیست:
*************************************************
به گزارش پارسینه این قرص ها با ایجاد بی اشتهایی شدید قادر هستند حتی طی یک هفته، 10 کیلو از وزن شخص را کاهش دهند.
از جمله عوارض مصرف این قرص ها می توان به افزایش غلظت خون، تپش قلب، خون دماغ شدن های مکرر، بی خوابی های شدید، ایجاد حالت تهوع دائمی اشاره کرد، شنیده ها از وجود ترکیبات ماده مخدر "شیشه" در این قرص ها است.
اخیرا عرضه قرص های لاغری "سوپر اسلیم" که در عطاری ها عرضه می شود و هنوز مجوز پخش در داورخانه های رسمی را ندارد، در سطح وسیعی انجام شده است در حالی که این قرص ها عوارض ناهنجاری چون بی اشتهایی شدید و عوارض گوارشی نامطلوب دارند.
برخلاف تصور عمومی این قرص ها در کارگاه های داخلی تولید می شود و یک داروی وارداتی نیست و دارای یک شبکه توزیع سراسری در کل کشور است که با قیمت 20 تا 30 هزارتومان عرضه می شود.

۱۳۸۹ تیر ۲۸, دوشنبه

حراج در حراج!!!

نمی دونم جدیدن برای خرید به خیابان رفته اید یا نه من که امروز رفته ام می توانم بازار را اینطور توصیف کنم:

کلیه مغازه ها شیشه هایشان با کاغذ های بزرگ و رنگ وارنگ فروش فوق العاده پوشیده شده حتی بعضی از کاغذ ها آنقدر بزرگ است که به سختی می توان اجناس ویترین را دید جالب تر این که بعضی قیمت ها چند بار خط خورده و قیمت جدید نوشته شده و جذاب تر آنکه بعضی از قیمت ها بیشتر از نصف کاهش پیدا کرده شاید این برای یک مشتری خوب و خوشحال کننده باشد ولی این اصلا برای بازار خوب نیست شاید این به معنای این باشد که بازار به اورژانس رفته و ضربان قلب اش طبیعی نیست شاید وایپس قلب و شاید انژیو نیاز داشته باشد الان ابتدای تابستان و موقع گرمای بازار است باید نیاز به حراج یا به اصطلاح فروش فوق العاده باشد؟شما فکر می کنید مغازه دارها دیوانه شده اند؟

۱۳۸۹ تیر ۲۷, یکشنبه

هجوم خوانندگان لس آنجلسی به وطن!

جالب ترین اخبار در وطن فکر می کنید مربوط به چیست؟


هدفمند کردن یارانه ها؟


فرار مغزها از کشور؟


افزایش شهریه دانشگاه پیام نور؟


واگذاری دانشگاه آزاد؟


شاید اخبار بالا هر کدام بتوانند لقب جالب تربن را بگیرند ولی جنجالی ترین مربوط به حضور خوانندگان لس آنجلسی است بعد از حضور حبیب در کشور و حتی شنیده شدن درخواست هایی از او برای بیرون دادن کارو برگذاری کنسرت حالا اخباری مبنی بر حضور قیصر در کشور منتشر شده!حال شاید حضور حبیب را بتوان قبول کرد چون ترانه ای ماندگار در وصف مادر خواننده و در اکثر کارهایی هم که از او دیده شده مورد اخلاقی در آن دیده نمی شود,ولی قیصر اکثر کلیپ هایش یک برچسب +18 کم دارد بعضی دیگر هم که اصلا به فیلم مبتذل بیشتر شبیه است شاید در کلیپ های خارجی نیز این صحنه ها دیده نمی شود شاید حضور قیصر فصل جدید و پایانی بازگشت خوانندگان لس آنجلسی باشد مگر می توان نخبه صادر کرد و خواننده وارد کرد؟

آب معدنی هم تقلبی و اصل دارد!

نمی دونم آب معدنی می خورین یا آب شهر؟نمی دونم خرج ماهیانه خرید آب معدنی تون چقدر میشه!ولی با عرض پوزش باید بگم بیشتر مواقع که در حال سر کشیدن آب معدنی فکر می کردید سالم ترین آب را نوش جان می کنید در اشتباه بودید چون در بین 21 مورد آب معدنی موجود در بازار تنها 9 مورد بله درست است فقط وفقط نه مورد تایید کیفی را از لحاظ پارامترهای شیمیایی کسب کردند این درحالی است که بسیاری از مردم کشورمان به آب معدنی به عنوان یک نجات بخش و جلوگیری کننده از بیماری نگاه می کردند حال سوال این جاست پاسخ ضرردیدگان را چه کسی یا کسانی خواهد داد؟؟؟


بلاگفا پیشنهاد اول

سلام دوستان عزیز
مستر افشین پیشنهاد دادن به بلاگفا بریم دوستانی که مخالفند لطف کنند با ذکر دلایل هاست بهتری معرفی کنند ممنون.

مجله شصت ثانیه سوم:





قلبم را در روشنایی امروز تقدیمت می كنم تا در تاریكیه فردا فراموشم نكنی
*************************************
love my EYES when u look into them



, I love my NAME when u say it


,I love my HEART when u love it


,I love my LIFE when u are in it.


چشامو وقتی تو بهشون نگاه میکنی دوست دارم،


اسممو وقتی دوست دارم که تو صداش میکنی،


قلبمو وقتی دوست دارم که تو دوسش داشته باشی،


زندگیم رو وقتی دوست دارم که تو توش هستی.....
***********************************************
یک خبر عجیب ولی واقعی:
دوستان و همراهان شکلاتی به زودی وبلاگ شکلات از blogspotنقل مکان خواهد کرد به نظر شما بهترین صاحب خانه برای ما کدام خدمت رسان وبلاگی خواهد بود؟منتظر راهنمایی های شما هستم.
**********************************************
گل برتر جام جهانی 2010 آفریقای جنوبی انتخاب شد
گل جیووانی فن برونکهورست، بازیکن تیم هلند به اروگوئه به عنوان برترین گل رقابت های جام جهانی 2010 آفریقای جنوبی انتخاب شد.
به گزارش خبرگزاری مهر، گل دوربرد فن برونکهورست، کاپیتان تیم فوتبال هلند، مقابل اروگوئه در مرحله نیمه نهایی رقابت های جام جهانی که با پای چپ به ثمر رسید از سوی سایت "سوپراسپورت" به عنوان زیباترین گل رقابت ها انتخاب شد.
پنج گل برتر جام جهانی 2010 به شرح زیر است:

1- جیووانی فن برونکهورست: دیدار هلند در نیمه نهایی جام جهانی مقابل اروگوئه
2- کارلوس ته وز: دیدار آرژانتین در یک هشتم نهایی جام جهانی مقابل مکزیک (گل دوم)
3- داوید ویا: دیدار اسپانیا در مرحله گروهی جام جهانی مقابل هندوراس
4- سیفیوه شابالالا: دیدار آفریقای جنوبی مرحله گروهی جام جهانی مقابل مکزیک
5- مایکون: دیدار برزیل در مرحله گروهی جام جهانی مقابل کره شمالی
***************************************************
فردوسی پور به خاطر طعنه اش تذکر گرفت
عصر ایران به نقل از بولتن نیوز نوشت:با گذشت چند روز از پایان یافتن جام جهانی 2010هچنان این جام متفاوت با حاشیه هایی همراه استبا فروکش کردن این مسابقات شنیده شده است به یکی از گزارشگران این جام تذکر جدی و اساسی داده شده است.عادل فردوسی پور گزارشگر بازی فینال اسپانیا-هلند، پس از پیروزی تیم ملی اسپانیا برابر حریف و خوشحالی بی حد و حصر مردم این کشور و تعطیلی فردای آنروز و تعطیلی دو روزه کشورمان مطالبی گفته که موجب تذکر جدی مسئولان به وی شده استاین در حالی است که چندی پیش کمیسیون فرهنگی مجلس نیز به نحوه دادن برخی اطلاعات و شائبه خرافاتی بودن آن اطلاعات اعتراض کرده بود.

***************************************************
رازثروتمندشدن يه زن...
يک روز خانم مسني با يک کيف پر از پول به يکي از شعب بزرگترين بانک کانادا مراجعه نمود و حسابي با موجودي 1 ميليون دلار افتتاح کرد . سپس به رئيس شعبه گفت به دلايلي مايل است شخصاً مدير عامل آن بانک را ملاقات کند و طبيعتاً به خاطر مبلغ هنگفتي که سپرده گذاري کرده بود ، تقاضاي او مورد پذيرش قرار گرفت . قرار ملاقاتي با مدير عامل بانک براي آن خانم ترتيب داده شد.پيرزن در روز تعيين شده به ساختمان مرکزي بانک رفت و به دفتر مدير عامل راهنمائي شد . مدير عامل به گرمي به او خوشامد گفت و ديري نگذشت که آن دو سرگرم گپ زدن پيرامون موضوعات متنوعي شدند . تا آنکه صحبت به حساب بانکي پيرزن رسيد و مدير عامل با کنجکاوي پرسيد راستي اين پول زياد داستانش چيست آيا به تازگي به شما ارث رسيده است .زن در پاسخ گفت خير ، اين پول را با پرداختن به سرگرمي مورد علاقه ام که همانا شرط بندي است ، پس انداز کرده ام . پيرزن ادامه داد و از آنجائي که اين کار براي من به عادت بدل شده است ، مايلم از اين فرصت استفاده کنم و شرط ببندم که شما شکم داريد !مرد مدير عامل که اندامي لاغر و نحيف داشت با شنيدن آن پيشنهاد بي اختيار به خنده افتاد و مشتاقانه پرسيد مثلاً سر چه مقدار پول . زن پاسخ داد 20 هزار دلار و اگر موافق هستيد ، من فردا ساعت 10 صبح با وکيلم در دفتر شما حاضر خواهم شد تا در حضور او شرط بندي مان را رسمي کنيم و سپس ببينيم چه کسي برنده است . مرد مدير عامل پذيرفت و از منشي خود خواست تا براي فردا ساعت 10 صبح برنامه اي برايش نگذارد .روز بعد درست سر ساعت 10 صبح آن خانم به همراه مردي که ظاهراً وکيلش بود در محل دفتر مدير عامل حضور يافت .پيرزن بسيار محترمانه از مرد مدير عامل خواست کرد که در صورت امکان پيراهن و زير پيراهن خود را از تن به در آورد .مرد مدير عامل که مشتاق بود ببيند سرانجام آن جريان به کجا ختم مي شود ، با لبخندي که بر لب داشت به درخواست پيرزن عمل کرد .وکيل پيرزن با ديدن آن صحنه عصباني و آشفته حال شد . مرد مدير عامل که پريشاني او را ديد ، با تعجب از پير زن علت را جويا شد .پيرزن پاسخ داد من با اين مرد سر 100 هزار دلار شرط بسته بودم که کاري خواهم کرد تا مدير عامل بزرگترين بانک کانادا در پيش چشمان ما پيراهن و زير پيراهن خود را از تن بيرون کند !