۱۳۸۸ دی ۱۲, شنبه

داستانک تلخ مثل قهوه تلخ!


یه روز ازم پرسید چقدر منو دوست داری؟
گفتم اندازه ی جوهر خودکارم.
گفت که خیلی نامردی، آخه جوهر خودکارت یه روز تموم میشه!!!
روزی که می خواستم برم گفتم: که خودکار من اصلا جوهر نداشت.

پات رو سیم دیگرانه!!!

شاید خیلی از ما قصد آزار دیگران را نداشته باشیم ولی ببینید چند تا از موارد زیر در مورد شما صدق می کند:
***********************************************************************
50 راه اذیت کردن دیگران:
1.روزهای تعطیل مثل بقیه روزها ساعتتون رو كوك كنین تا همه از خواب بپرن 2.سر چهارراه وقتی چراغ سبز شد دستتون رو روی بوق بذارین تا جلویی ها زود تر راه بیفتند 4.وقتی از کسی آدرسی رو می پرسین بلافاصله بعد از جواب دادنش جلوی چشمش از یه نفر دیگه بپرسین 5.کرایه تاکسی رو بعد از پیاده شدن و گشتن تمام جیبهاتون به صورت اسکناس هزاری پرداخت کنید 6.همسرتون رو با اسم همسر قبلیتون صدا بزنین 7.جدول نیمه تموم دوستتون رو حل کنین 8.روی اتوبان و جاده روی لاین منتهی الیه سمت چپ با سرعت پنجاه کیلومتر در ساعت حرکت کنین 9.وقتی عده زیادی مشغول تماشای تلویزیون هستند مرتب کانال رو عوض کنین 10.از بستنی فروشی بخواین که اسم پنجاه و چهار نوع بستنی رو براتون بگه
11.در یک جمع سوپ یا چایی رو با هورت کشیدن نوش جان کنین 12.به کسی که دندون مصنوعی داره بلال تعارف کنین 13.وقتی از آسانسور پیاده میشین دکمه های تمام طبقات رو بزنین و محل رو ترک کنین 14.وقتی با بچه ها بازی فکری می کنین سعی کنین از اونها ببرین
16.ایده های دیگران رو به اسم خودتون به کار ببرین 17.بوتیک چی رو وادار کنید شونصد رنگ و نوع مختلف پیراهنهاشو باز کنه و نشونتون بده و بعد بگین هیچ کدوم جالب نیست و سریع خارج بشین 18.شمع های کیک تولد دیگران رو فوت کنین 19.اگر سر دوستتون طاسه مرتب از آرایشگرتون تعریف کنین 20.وقتی کسی لباس تازه می خره بهش بگین خیلی گرون خریده و سرش کلاه رفته 21.صابون رو همیشه کف وان حموم جا بذارین 22.روی ماشینتون بوقهای شیپوری نصب کنین 23.وقتی دوستتون رو بعد ازیه مدت طولانی می بینین بگین چقدر پیر شده 24.وقتی کسی در جمعی جوک تعریف می کنه بلافاصله بگین خیلی قدیمی بود 25.چاقی و شکم بزرگ دوستتون رو مرتب بهش یادآوری کنین 26.بادکنک بچه ها رو بترکونین 27.مرتب اشتباه لغوی و گرامری دیگران هنگام صحبت رو گوشزد کنین و بهش بخندین 28.وقتی دوستتون موهای سرش رو کوتاه میکنه بهش بگین موی بلند بیشتر بهش می یاد 29.بچه جیغ جیغوی خودتون رو به سینما ببرین 30.کلید آپارتمان طبقه سیزدهم تون رو توی ماشین جا بذارین و وقتی به در آپارتمان رسیدین یادتون بیاد! ?این راه هم جنبه هایی از مازوخیسم در بر داره 31.ایمیل های فورواردی دوستتون رو همیشه برای خودش فوروارد كنین 32.توی كنسرتهای موسیقی بزرگ و هنری ، بی موقع دست بزنین 33.هر جایی كه می تونین ، آدامس جویده شده تون رو جا بذارین! ?توی دستكش دوستتون بهتره 34.حبه قند نیمه جویده و خیستون رو دوباره توی قنددون بذارین 35.نصف شبها با صدای بلند توی خواب حرف بزنین 36.دوستتون كه پاش توی گچه رو به فوتبال بازی كردن دعوت كنین 37.عكسهای عروسی دوستتون رو با دستهای چرب تماشا كنین 38.پیچهای كوك گیتار دوستتون رو كه ? دقیقه دیگه اجرای برنامه داره حداقل ??? درجه در جهات مختلف بچرخونین 39.با یه پیتزا فروشی تماس بگیرین و شماره تلفن پیتزا فروشی روبروییش كه اونطرف خیابونه رو بپرسین 40.شیشه های سس گوجه فرنگی و هات سس فلفل رو عوض كنین 41.موقع عكس رسمی انداختن برای هر كس جلوتونه شاخ بذارین 42.توی ظرفهای آجیل برای مهموناتون فقط پسته ها و فندقهای دهان بسته بذارین 43.شونصد بار به دستگاه پیغام گیر تلفن دوستتون زنگ بزنین و داستان خاله سوسكه رو تعریف كنین 44.توی روزهای بارونی با ماشینتون با سرعت از وسط آبهای جمع شده رد بشین 45.توی جای كارت دستگاههای عابر بانك چوب كبریت فرو كنین 46.جای برچسبهای قرمز و آبی شیرهای آب توالت هتل ها رو عوض كنین 47.یكی از پایه های صندلی معلم یا استادتون رو لق كنین 48.توی مهمونی ها مرتب از بچه چهار ساله تون بخواین كه هر چی شعر بلده بخونه
50.ورقهای جزوه ء 100 صفحه ای دوستتون كه ازش گرفتین زیراكس كنین رو قاطی پاتی بذارین ، یه بر هم بزنین ، بعد بهش پس بدین

۱۳۸۸ دی ۱۱, جمعه

بعد از ظهر جمعه این هفته را متفاوت کنید!!!(کیک شکلاتی)

فکر می کنم بعد از ظهر دلگیر جمعه با یک کیک شکلاتی و یک فنجان نسکافه دوست داشتنی ترهText Color(پختن آن یک مزه ای دارد خوردنش یک مزه ای) اگر هم خواستید خیلی کیف کنید زنگ بزنید دوستان هم به شما بپیوندند,اگر کیک خوشمزه ای شد جای ما را هم خالی کنید,آقایون ای هم که تا حالا کیک نپخته اید استعداد خودتان را در بعد از ظهر جمعه به رخ بکشید باور کنید برای ساکنین خانه شما هیچ چیز جالب تر از این نیست که با این حرکت شما شکه شوند(تاریخ اش را هم یادداشت کنید بعد ها به کار می آید) :



کیک شکلاتی مخصوص

مواد لازم:
آرد= 2 پیمانه
کاکائو= 3/2 پیمانه
بکینگ پودر= 1 قاشق چایخوری
نمک= 2/1 قاشق چایخوری
جوش شیرین= 1 قاشق چایخوری
کره= 4/3 پیمانه شکر= 1 و 4/3 پیمانه
وانیل =کمی
تخم مرغ= دو عدد
آب= 1 پیمانه

طرز تهیه:فر را با حرارت 350 درجه فارنهایت گرم کنیددر ظرفی آرد و کاکائوو بکینگ پودر و جوش شیرین و نمک را مخلوط کنید .در ظرف بزرگ دیگری کره و شکر و وانیل را مخلوط کنید و با همزن بزنید تا رنگ آن روشن شود . تخم مرغ ها را یکی یکی اضافه کنید . بعد از اضافه کردن تخم مرغ اول خوب مخلوط کنید و بعد تخم مرغ بعدی را اضافه کنید. مخلوط آرد و کاکائو را به طور متناوب با آب به مخلوط تخم مرغ اضافه کنید مواد را در قالب که در آن کاغذ روغنی انداخته اید و چرب شده بریزید و در فر به مدت 25 تا 35 دقیقه بپزید

۱۳۸۸ دی ۱۰, پنجشنبه

دختری روی تخت آی.سی.یو در بیمارستان جکسون میامی فلوریدا




سلام نمی دونم تا حالا تو غربت گیر کردین یا نه ,راستش من چشیدم حالا اگر تو این غربت هم زبانی را هم نداشته باشی که بدتر بدتر از همه این که سلامت نباشی و باز هم وخیم تر اینکه پدر و مادر هم در کنارت نباشند و باز هم ناراحت کننده تر اگر دختر باشی!


دختری به نام موناست در میامی روی تخت آی سی یو واقعا شرایط اش ناراحت کننده است


وقتی این مطلب را در وبلاگ اش خوانده ام ناراحت شدم بسیار زیاد اصلا صحت این موضوع را تایید یا تکذیب نمی کنم ولی به عنوان یک ایرانی دلم گرفت و خواستم کاری کرده باشم همین!(خوب بررسی کنید اگر واقعی نبود گول نخورین بعد بگین من گفتما)

http://mona-zarei.blogfa.com

اسم من مونا است، من این نامه را از روی تخت آی.سی.یو در بیمارستان جکسون میامی فلوریدا برای شما می نویسم. من دانشجوی دکترای برق در دانشگاه بین المللی فلوریدا هستم. بعد از فارغ التحصیلی از دانشگاه صنعتی شریف تهران در تابستان ٢٠٠٧ از چندین دانشگاه آمریکا بورس تحصیلی گرفتم. من فلوریدا را برای تحصیل انتخاب کردم و در آگوست ٢٠٠٧ وارد دانشگاه شدم. متاسفانه ٤ ماه بعد از اقامتم در آمریکا در نوامبر ٢٠٠٧ بیمار شدم و پزشکان بیماریم را یک بیماری نادر خونی تشخیص دادند. این بیماری بتدریج باعث نارسایی مغز استخوانم شده است.با وجود تاثیرات شدید و عوارض ناشناخته و تحمل ناپذیر این بیماری من به تحصیل، تدریس و تحقیق دانشگاه ادامه دادم تا بورس و بیمه ام را حفظ کنم. پزشکان تمام تلاش خود را انجام داده اند ولی نتیجه ای حاصل نشده است و من هر روز با عوارض مختلف این بیماری دست به گریبانم.

در حالی که من بسیار به حضور و حمایت والدینم نیازمندم، آنها هنوز موفق به گرفتن ویزا نشده اند. من یک دختر 26 ساله در یک کشور غریب 2 سال به تنهایی با این بیماری غریب و لاعلاج جنگیده ام. دور بودن از خانواده و بستری شدن در بیمارستان که دیگر زندگی روزانه من شده است، من را از نظر جسمی و روحی از پای در آورده است.

در اکتبر ٢٠٠٩ با دردی شدید وارد بخش اورژانس بیمارستان شدم، هر چند این اولین بار نبوده که من در شرایط اورژانس بوده ام، اما این بار طاقت فرساترین تجربه من بوده است. اکنون 2 ماه است که من به طور مداوم در ICU بستری می شوم. تیم پزشکی من به این نتیجه رسیده است که تنها راه نجات من پیوند مغز استخوان است.من بانکهای بسیاری را برای مغز استخوان جستجو کرده ام اما نتیجه مایوس کننده بوده است. چون از نظر علمی احتمال پیدا کردن اهدا کننده از میان ایرانیان برای من بیشتر است، چشم امیدم به حمایت شما ست.

برای پیدا کردن اهدا کننده مناسب نیاز به تست DNA است. این تست بسیار ساده بوده و از طریق آزمایش روی بزاق دهان قابل انجام است که خود نیز می توانید به راحتی این نمونه را تهیه کنید که هزینه ای هم در بر ندارد. سازمان PACI که خدماتی برای بیماران ایرانی سرطانی مقیم آمریکا ارایه می دهد، این امکان را فراهم کرده که شما بتوانید این تست را تا پایان ماه ژانویه 2010 به طور مجانی انجام دهید.

می دانم که زمان محدود است ولی من به کمک و همیاری شما امیدوارم.

اگر شما به عنوان اهدا کننده مناسب تشخیص داده شدید پیوند مغز استخوان انجام می شود. ولی این پیوند نیازی به عمل جراحی ندارد. آنچه نیاز است فقط مقداری از خون شما است. پزشکان سلول های بنیادی از خون شما را به من تزریق می کنند. ماههای اخیر، این بیماری من را به وضعیت نا امید کننده ای رسانده است، نمی دانم چه مدت زنده خواهم بود ولی این را می دانم که تنها چیزی که می تواند مرا زنده نگه دارد پیوند مغز استخوان است. من به کمک شما چشم امید دوخته ام و فکر اینکه چنین ایرانیان مهربانی در اطراف من حضور دارند مرا به آینده و زندگی ام امیدوار می کند. من واقعاً به کمک و همیاری شما برای یافتن اهدا کننده مناسب نیاز دارم.

یک نجات دهنده باشید.

با احترام
مونا زارعی

۱۳۸۸ دی ۸, سه‌شنبه

داستانک عشق

یك بار دختری حین صحبت با پسری كه عاشقش بود، ازش پرسید چرا دوستم داری؟ واسه چی عاشقمی؟ دلیلشو نمیدونم ...اما واقعا"‌دوست دارم تو هیچ دلیلی رو نمی تونی عنوان كنی... پس چطور دوستم داری؟ چطور میتونی بگی عاشقمی؟ من جدا"دلیلشو نمیدونم، اما میتونم بهت ثابت كنم ثابت كنی؟ نه! من میخوام دلیلتو بگیباشه.. باشه!!! میگم... چون تو خوشگلی، صدات گرم و خواستنیه، همیشه بهم اهمیت میدی،دوست داشتنی هستی، با ملاحظه هستی، بخاطر لبخندت، دختر از جوابهای اون خیلی راضی و قانع شد متاسفانه، چند روز بعد، اون دختر تصادف وحشتناكی كرد و به حالت كما رفت پسر نامه ای رو كنارش گذاشت با این مضمون عزیزم، گفتم بخاطر صدای گرمت عاشقتم اما حالا كه نمیتونی حرف بزنی، میتونی؟نه ! پس دیگه نمیتونم عاشقت بمونم گفتم بخاطر اهمیت دادن ها و مراقبت كردن هات دوست دارم اما حالا كه نمیتونی برام اونجوری باشی، پس منم نمیتونم دوست داشته باشم گفتم واسه لبخندات، برای حركاتت عاشقتم اما حالا نه میتونی بخندی نه حركت كنی پس منم نمیتونم عاشقت باشم
اگه عشق همیشه یه دلیل میخواد مثل همین الان، پس دیگه برای من دلیلی واسه عاشق تو بودن وجود نداره عشق دلیل میخواد؟ نه!معلومه كه نه!! پس من هنوز هم عاشقتم عشق واقعی هیچوقت نمی میرهاین هوس است كه كمتر و كمتر میشه و از بین میره "عشق خام و ناقص میگه:"من دوست دارم چون بهت نیاز دارم"ولی عشق كامل و پخته میگه:"بهت نیاز دارم چون دوست دارم"سرنوشت تعیین میكنه كه چه شخصی تو زندگیت وارد بشه، اما قلب حكم می كنه كه چه شخصی در قلبت بمونه

افتخار ما به شجاعت بی وصف حسین

سلام خوبین؟خوبم
عزاداری هاتون مورد قبول ایزد مننان بعضی فکر می کنند گریه کردن در ماه محرم سودمند ترین کار چه برای آخرت و چه برای دنیاست!

ولی,من امیدوارم در عزاداری ها این را از یاد نبرده باشید که امام حسین(ع)به سوی شهادت شتافت تا افرادی را که از یاد خدا غافل شده بودند را به خود آورد منظورم این است برای خدا و نزدیکی بیشتر به خدا و گذشتن خدا از سر گناهانمان آه و زاری کنیم,نمی دانم چرا سعی بر این نمی کنیم تا بیشتر ابعاد حرکت و زندگی امام حسین را بشناسیم و به شجاعت بی مثال امام حسین پی ببریم او با آن که میدانست خود و خانواده اش در صحرا کربلا کشته و اسیر می شوند باز برای انجام فریضه آسمانیش و رضای خدا به راهش ادامه داد بعد ما می خواهیم برای مظلومیت او گریه کنیم؟؟؟
مایه افتخار ما به شجاعت امام حسین است و باید بگرییم که حسین کجا بود و ما کجا هستیم,بر جایگاه خود بگرییم.
بر این بگرییم که او را از دست دادیم و بر شجاعتش افتخار و احساس غرور کنیم.

اگر با من موافق یا مخالفید حتما نظر بدهید شاید شما بتوانید ما را در راه درست قرار دهید منتظرم.