۱۳۸۹ مرداد ۱۶, شنبه

داستانک(خدمت بی طلب)

یک روز بعد از ظهر وقتی اسمیت داشت از کار بر می گشت خانه، سر راه زن مسنی را دید ماشینش خراب شده و ترسان توی برف ایستاده بود.
اون زن برای او دست تکان داد تا متوقف شود.
اسمیت پیاده شد و خودشو معرفی کرد و گفت من اومدم کمکتون کنم.
زن گفت صدها ماشین از جلوی من رد شدند ولی کسی نایستاد، این واقعا لطف شماست .
وقتی که او لاستیک رو عوض کرد و درب صندوق عقب رو بست و آماده رفتن شد، زن پرسید:” من چقدر باید بپردازم؟”

و او به زن چنین گفت: “شما هیچ بدهی به من ندارید. من هم در این چنین شرایطی بوده ام.
و روزی یکنفر هم به من کمک کرد، همونطور که من به شما کمک کردم.
اگر تو واقعا می خواهی که بدهیت رو به من بپردازی، باید این کار رو بکنی.

نگذار زنجیر عشق به تو ختم بشه!
چند مایل جلوتر زن کافه کوچکی رو دید و رفت تو تا چیزی بخوره و بعد راهشو ادامه بده ولی نتونست
بی توجه از لبخند شیرین زن پیشخدمتی بگذره که می بایست هشت ماهه باردار باشه و از خستگی روی پا بند نبود.
او داستان زندگی پیشخدمت رو نمی دانست، و احتمالا هیچ گاه هم نخواهد فهمید.
وقتی که پیشخدمت رفت تا بقیه صد دلار شو بیاره، زن از در بیرون رفته بود،
درحالیکه بر روی دستمال سفره یادداشتی رو باقی گذاشته بود.
وقتی پیشخدمت نوشته زن رو می خوند اشک در چشمانش جمع شده بود.
در یادداشت چنین نوشته بود:” شما هیچ بدهی به من ندارید.
من هم در این چنین شرایطی بوده ام. و روزی یکنفر هم به من کمک کرد،همونطور که من به شما کمک کردم.
اگر تو واقعا می خواهی که بدهیت رو به من بپردازی،باید این کار رو بکنی.
نگذار زنجیر عشق به تو ختم بشه!“.
همان شب وقتی زن پیشخدمت از سرکار به خونه رفت در حالیکه به اون پول و یادداشت زن فکر میکرد به شوهرش گفت :”دوستت دارم اسمیت، همه چیز داره درست میشه

شما چند تا شون رو می شناسید؟



۱۳۸۹ مرداد ۱۵, جمعه

غیر عاشقانه ترین عاشقانه ها


آسمون منو تو يه مدته سياه شده گفتن دوست دارم كم شده كيميا شده اون غروري كه گذاشته بوديمش يه جاي دنج اومده باز توي قلب من وتو خدا شده اون حسادت هايي كه اول طعم عاشقي رو داشت حالا انگار ارزشش قد يه ادعا شده اون دسا كه داده بوديم توي رويامون به هم تقصير كيه نمي دونم ولي رها شده ما قرار نبود مثل بقيه زندگي كنيم چرا حرف هامون مث تموم آدما شده گنبد عشق منو تو ضريحاش طلايي بود طلا ها ريخته و جنس گنبدا بلا شده ما رو چشمون زدن ما كه با هم بد نبوديم ما چه تقصيري داري

بيا با من دلم تنها ترين است/ نگاهت در دلم شور آفرين است/ مرا مستي دهد جام لبانت/ شراب بوسه ات گيرا ترين است/ ز يك ديدار پي بردي به حالم/ عجب درمن نگاهت نكته بين است/ سخن از عشق ومستي گوي با من/ سخن هايت برايم دلنشين است/ مرا در شعله ي عشقت بسوزان/ كه رسم دوستداريها همين است/ نشان عشق را در چشم تو خواندم/ دلم چون كويي آيينه بين است/ به من لطف گل مهتاب دادي/ تنت با عطر گلها همنشين است/ دوست را هم تو باش آغاز وپايان/ كه عشق اولي وآخرينست

اي كاش كودك بودم ،تا بزرگ ترين شيطنت زندگيم نقاشي روي ديوار بود. اي كاش كودك بودم ، تا از ته دل مي خنديدم، نه اينكه مجبور باشم همواره تبسمي تلخ بر لب داشته باشم. اي كاش كودك بودم ، تا در اوج ناراحتي و درد با يك بوسه تو، همه چيز را فراموش مي كردم

عشق افسانه نيست آنكه عشق آفريد ديوانه نيست عشق آن نيست كه در كنارش باشي عشق آن است كه به يادش باشي

با سيم ناز مژهات يه عمر گيتار ميزنم/نگاهتو كوك نكني من خودمو دار ميزنم/چشات اگه رو پنجره طرح ستاره نزنن/دست خودم نيست دلمو به درو ديوار ميزنم


آغوش پاركينگي است كه جريمه ندارد . . . . بوسه تصادفي است كه خسارت ندارد . . . . . . . . چيه دنبالم راه افتادي؟

كاش مي شد بارديگر سرنوشت از سر نوشت كاش مي شد هر چه هست بر دفتر خوبي نوشت كاش مي شد از قلمهايي كه بر عالم رواست با محبت, با وفا, با مهربانيها نوشت كاش مي شد اشتباه هرگز نبودش در جهان داستان زندگاني بي غلط حتي نوشت كاش دلها از ازل مهمور حسرتها نبود كاين همه اي كاشها بر دفتر دلها نوشت

زندگي مثل يه ديكته اس هي مي نويسيم، هي غلط مي نويسيم، هي پاك مي كنيم دوباره هي مي نويسيم، هي پاك مي كنيم غافل از اينكه عزرائيل داد ميزنه: برگه ها بالا

مي گويند ؛ چون بگذشت روزي بگذرد هرچيز با آن روز باز مي گويند ؛ خوابي هست كار زندگاني زان نبايد ياد كردن.... خاطر خود را بي سبب ناشاد كردن!

فراموش كن آنچه را كه نمي تواني به دست بياوري و بدست آور آنچه را كه نميتواني فراموش كني

آنگاه كه ضربه هاي تيشه زندگي را بر ريشه آرزوهايت حس مي كني، به خاطر بياور كه زيبايي شهاب ها از شكستن قلب ستارگان است

سكوتم را به باران هديه كردم/ تمام زندگي را گريه كردم/ نبودي در فراق شانه‌هايت / به هر خاكي رسيدم تكيه كردم.

بي تو مهتاب شبي باز ازآن كوچه گذشتم/همه تن چشم شدم خيره به دنبال تو گشتم/شوق ديدار تو لبريز شد از جام وجودم/شدم آن عاشق ديوانه كه بودم

فرقي نمي‌كند گودال آبي كوچك باشي يا درياي بيكران ، زلال كه باشي آسمان در توست

اگه يه روز بغض گلوت رو فشرد ؛ ...خبرم كن ... بهت قول نميدم كه ميخندونمت .ولي مي تونم باهات گريه كنم ...اگه يه روز خواستي در بري ...حتماً خبرم كن ،قول نميدم كه ازت بخوام وايسي .اما مي تونم باهات بيام ...اما اگه يه روز سراغم رو گرفتي ...و خبري نشد ...سريع به ديدنم بيا ...احتمالاً بهت احتياج دارم

شب را دوست دارم! چون ديگر رهگذري از كوچه پس كو چه هاي شهرم نمي گذرد تا سر گرداني مرا ببيند . چون انتها را نمي بينم .تا براي رسيدن به آن اشتياقي نداشته باشم شب را دوست دارم چون ديگر هيچ عابري از دور اشك هاي يخ زده ام را در گوشه ي چشمان بي فروغم نمي بيند شب را دوست دارم : چرا كه اولين بار تو را در شب يافتم از شب مي ترسم : تو را در شب از دست دادم. از شب متنفرم ، به اندازه ي تمام عشق هاي دروغين با آفتاب قهرم چرا شبها به ديدارم نمي آيد؟

آبي تر از آنيم كه بي رنگ بميريم/ از شيشه نبوديم كه با سنگ بميريم/ تقصير كسي نيست كه اين گونه غريبيم/ شايد كه خدا خواست كه دلتنگ بميريم

انسان با سه بوسه تكميل مي شود 1-بوسه مادر كه با آن با يه عرصه خاكي مي گذاري 2- بوسه عشق كه يك عمر با آن زندگي مي كني 3- بوسه خاك كه با آن با به عرصه ابديت مي گذاري

هميشه غمگين ترين و رنجورترين لحظات انسان توسط كسي ساخته مي شود كه شيرين ترين و شاد ترين لحظات را براي او ساخته است

هيچوقت كسي رو كه دوست داري به خاطر غرورت از دست نده هميشه سعي كن غرورت رو به خاطر كسي كه دوست داري از دست بدي

باز باران بي ترانه***گريه هايم عاشقانه***مي خورد بر سقف قلبم***ياد ايام تو داشتن***مي زند سيلي به صورت***باورت شايد نباشد***مرده است قلبم ز دستت***فكر آنكه با تو بودم***با تو بودم شاد بودم***توي دشت آن نگاهت***گم شدن در خاطراتت

اگر از پايان گرفتن غم هايت نا اميد شده اي ، به خاطر بياور زيباترين صبحي كه تا به حال تجربه كرده اي مديون صبرت در برابر سياهترين شبي هستي كه هيچ دليلي براي تمام شدن نمي ديد

دوستي شوخي سرد آدمهاست بازي شيرين گرگم به هواست واسه كشتن غرور من و تو دوستي توطئه ثانيه هاست

زندگي قشنگه اگه با تو باشه... مرگ قشنگه اگه براي تو باشه... دلتنگي قشنگه اگه به خاطر تو باشه... من قشنگم اگه با تو باشم اما تو هرجور كه باشي قشنگي

دنيا 3تا دوست دارم... خورشيد، ماه و تو. اولي رو براي روزم ميخوام /دومي رو واسه‌ي شبم ميخوام / ولي تو رو براي تك تك لحظه‌هاي زندگيم ميخوام تنهاي تنه

ديگه يار نمي خوام وقتيكه مي بيني عشق دوروغه چراغش بي فروغه آخه وقتي كه وفا نيست عشقو عاشقي چيست؟؟؟

مهرباني را در نگاه منتظر كودكي ديدم كه آبنباتش را به دريا انداخت تا آب شيرين شود

شمع داني به دم مرگ به پروانه چه گفت؟ گفت اي عاشق بيچاره فراموش شوي... سوخت پروانه ولي خوب جوابش را داد گفت طولي نكشد تو نيز خاموش شوي

نجوم نخوندم, ولي مي دونم تو هفت آسمون يه ستاره ندارم... ***** فيزيك نخوندم, ولي مي دونم « هر عملي را عكس العملي است...» غير از عشق من به تو و مي دونم كه واحد اندازه گيري عشق, ژول و كالري و وات و... نيست ***** زيست شناسي نخوندم, ولي مي دونم قلب همون دله كه مي تونه براي يه نفر تنگ بشه يا تندتر بزنه

مي دوني طاقت جداييو ندارم با تو من مثل صد تا بهارم مي خوام كه نري تو از كنارم ازت زياد خاطره دارم مي خوام اسمتو من نفس بذارم از تو بگم در سايه سارم هر جا بري من دوسِت مي دارم از عاشقاي اين ديارم به ياد شباي زير بارون كه خيس ميشد تموم سر و پاهامون شبا همش من خواب تو رو مي بينم بين هفت تا آسمون رو زمينم

بنام خداي عاشقان: كاش مي شد عشق را تفسير كرد/ كاش مي شد عمر را تكثير كرد/ روي اين گردونه نا مهربان/ گرمي مهر تو را تصوير كرد

فقط موجهاي دريا هستند كه عاشقن آره فقط اونا هستن با اينكه ميدونن اگر برسن به ساحل ميميرن بازم بيقرار رسيدن

خوشبخت ترين پسر كسيست كه اولين عشق يه دختر باشد و خوش بخت ترين دختر كسيست كه آخرين عشق يك پسر باشد

وقتي نااميد شدي به ياد بيار كسي رو كه تنها اميدش تويي وقتي پر از سكوت شدي به ياد بيار كسي رو كه به صدات محتاجه وقتي دلت خواست ازغصّه بشكنه به ياد بيار كسي رو كه توي دلت يه كلبه ساخته

عشق مثل يك ساعت شني مي ماند همزمان كه قلب را پر مي كند مغز را خالي مي كند!!

زيباترين گل با اولين باد پاييزي پرپر شد، باوفاترين دوست به مرور زمان بي‌وفا شد، اين پرپر شدن از گل نيست و اين بي وفايي از دوست نيست، از روزگار است...

هميشه دوست داشتم ابر باشم.چون ابر آنقدر شهامت داره كه هر وقت دلش ميگيره جلوي همه گريه كنه

دلي گفت: كه آخر چه بود حاصل من؟ عشق فرمود: تا چه بگويد اين دل من! عقل ناليد: كجا حل شود اين مشكل من؟ مرگ خنديد: در اين خانه‌ي ويرانه‌ي من!

نمي‌نويسم، چون مي‌دانم هيچ گاه نوشته‌هايم را نمي‌خواني، حرف نمي‌زنم، چون مي‌دانم هيچ گاه حرف‌هايم را نمي‌فهمي، نگاهت نمي‌كنم، چون تو اصلا نگاهم را نمي‌بيني، صدايت نمي‌زنم، زيرا اشك‌هاي من براي تو بي‌فايده است، فقط مي‌خندم، چون تو در هر صورت مي‌گويي من ديوانه‌ام

رنگين كمان پاداش كسي است كه تا آخرين قطره زير باران مي ماند

خدايا: من گمشده ي درياي متلاطم روزگارم و تو بزرگواري! پس اي خدا! هيچ مي داني كه بزرگوار آن است كه گمشده اي را به مقصد برساند ؟ تا ابد محتاج ياري تو ، رحمت تو ، توجّه تو ، عشق تو ، گذشت تو ، عفو تو ، مهرباني تو ، و در يك كلام ... محتاج توام !

ديشب نديدي كه چه محشر كردم/ با اشك تمام كوچه را تر كردم/ ديشب كه سكوت دق مرگم مي كرد/ وابستگي ام را به تو عادت كردم

عشق يعني خاطرات بي غبار/ دفتري از شعر و از عطر بهار/ عشق يعني يك تمنا يك نيا/ز زمزمه از عاشقي با سوز و ساز/ عشق يعني چشم خيس مست او/ زير باران دست تو در دست او

اجازه هست خيال كنم تاآخرش مال مني؟ خيال كنم دل منو با رفتنت نمي شكني اجازه هست خيال كنم بازم مياي مي بينمت بااون چشماي مهربون دوباره چشمك ميزني طپش طپش باچشمكت غزل بگم براي تو بااتكا به عشق تو تو زندگي برم جلو

تنهايي را دوست دارم زيرا بي وفا نيست ... تنهايي را دوست دارم زيرا عشق دروغي در آن نيست ... تنهايي را دوست دام زيرا تجربه كردم ... تنهايي را دوست دارم زيرا خداوند هم تنهاست.... تنهايي را دوست دارم زيرا.... در كلبه تنهايي هايم در انتظار خواهم گريست و انتظار كشيدنم را پنهان خواهم كرد

عشق رازي است مقدس. براي كساني كه عاشقند،عشق براي هميشه بي كلام مي ماند؛اما براي كساني كه عشق نمي ورزند،عشق شوخيِ بي رحمانه اي بيش نيست

چشمانت را براي زندگي مي خواهم اسمت را براي دلخوشي مي خوانم دلت را براي عاشقي مي خواهم صدايت را براي شادابي مي شنوم دستت را براي نوازش و پايت را براي همراهي مي خواهم عطرت را براي مستي مي بويم خيالت را براي پرواز مي خواهم و خودت را نيز براي پرستش

باد كه مياد آروم آروم قاصدك هارو مياره/ دلم ميگه خدا كنه باز خبر از تو بياره/ چشام همش تا به سحر به ياد تو خواب نداره/ خاطره ها جون مي گيره باز تو رو يادم بياره

فرياد من سكوت كردن است...ابراز عشق من قهر كردن است...شادي من گريه كردن است...امّا وقتي تو را ميبينم از شادي عشق مو با فرياد ابراز مي كنم

دوست داري بگم ميخواهم هر روز صبح با صدات بيدار شم بعد بگم با ساعتم بودم ؟ دوست داري بگم چرا رفتي بعد بفهمي با برق بودم ؟ دوست داري بگم هر جا باشي پيدات ميكنم بعد بفهمي با دسته كليدم بودم ؟ دوست داري بگم دوست دارم بعد فكر كني ... نه ديگه – اين دفعه با خودت بودم

يه سنگ كافيست براي شكستن يه شيشه! يه جمله كافيست براي شكستن يه قلب! يه ثانيه كافيست براي عاشق شدن! يه دوست مثل تو كافيست براي تمام زندگي

برف از آسمون خسته مي شه, زمستون بهونست برگ از درخت خسته ميشه, پاييز بهونست, دلم برات تنگ مي شه آف بهونست

مي دوني طاقت جداييو ندارم با تو من مثل صد تا بهارم مي خوام كه نري تو از كنارم ازت زياد خاطره دارم مي خوام اسمتو من نفس بذارم از تو بگم در سايه سارم هر جا بري من دوسِت مي دارم از عاشقاي اين ديارم به ياد شباي زير بارون كه خيس ميشد تموم سر و پاهامون شبا همش من خواب تو رو مي بينم بين هفت تا آسمون رو زمينم

گفتمش: دل مي‏خري؟! پرسيد چند؟! گفتمش: دل مال تو، تنها بخند. خنده كرد و دل ز دستانم ربود تا به خود باز آمدم او رفته بود دل ز دستش روي خاك افتاده بود جاي پايش روي دل جا مانده بود

اگر قرار بود تو دنيا جاي چيزي باشم،،، دوست داشتم جاي اشك رو گونه هات باشم،،، تو چشات متولد بشم ،،، رو پلكات جون بگيرم،،، رو گونه هات جاري شم،،، رو لبات بميرم..... تا بدوني چقدر دوست دارم

عميق ترين درد در زندگي مردن نيست، بلكه نداشتن كسي است كه الفباي دوست داشتن را برايت تكرار كند و تو از اون رسم محبت بياموزي

ديروز در دادگاه دلم/ مغز من قاضي بود/ متهم قلبم بود/ جرم من عشقم بود/ عشق من ياد تو بود/ حق من اعدام بود

بوسه تنها تصادفي است كه پليس راه ندارد. درياي غم تنها دريايي است كه ساحل ندارد. قلب تنها چيزي است كه شكستنش صدا ندارد. عاشقي تنها دردي است كه درمان ندارد

در دادگاه عشق ... قسمم قلبم بود وكيلم دلم و حضار جمعي از عاشقان و دلسوختگان. قاضي نامم را بلند خواند و گناهم را دوست داشتن تو اعلام كرد و پس محكوم شدم به تنهايي و مرگ . كنار چوبه ي دار از من خواستند تا آخرين خواسته ام را بگويم و ومن گفتم به تو بگويند ... دوستت دارم

كاش مي شد عشق را ابراز كرد/ يا كه عشق را با سحر آغاز كرد/ لحظه به لحظه دم به دم ساعت به ساعت خواهمت/ گر خوشم يا نا خوشم در هر دو حالت خواهمت

من مي خوام كبوتر دل تو رو اسير كنم/ اين دل تشنه رو از چشمه عشقت سير كنم/ بزنم به موج درياي خيال عشق تو/ باقي عمرم و عاشقونه با تو پيركنم!

مي‌گويند سه چيز زاده عشق نيست: جدايي، سفر، فراموشي، ولي آن زمان كه تو مرا تنها گذاشتي و فراموشم كردي من لحظه لحظه عاشقت شدم

دوست آن نيست كه هر لحظه كنارت باشد، دوست آن است كه هر لحظه به يادت باشد.

عشق يعني كوچك كردن دنيا به اندازه يك نفر يا بزرگ كردن يك نفر به اندازه دنيا!

عشق يعني دستهايم ماله توست/ چشمهاي خسته ام دنبال توست/ عشق يعني ما گرفتار هميم / دوستدار هم طرفدار هميم/ هرچه ميخواهد دلش آن مي كند ميكشد مارا و كتمان ميكند/ عشق غير از تاولي پر درد نيست/ هركس اين تاول ندارد مرد نيست/ آمدم تا عشق را معنا كنم/ بلكه جاي خويش را پيدا كنم/ آمدم ديدم كه جاي لاف نيست/ عشق غير از عين و شين و قاف نيست/

شيشه اي مي شكند... يك نفر مي پرسد...چرا شيشه شكست؟ مادر مي گويد...شايد اين رفع بلاست. يك نفر زمزمه كرد...باد سرد وحشي مثل يك كودك شيطان آمد. شيشه ي پنجره را زود شكست. كاش امشب كه دلم مثل آن شيشه ي مغرور شكست، عابري خنده كنان مي آمد... تكه اي از آن را برمي داشت مرهمي بر دل تنگم مي شد... اما امشب ديدم... هيچ كس هيچ نگفت غصه ام را نشنيد... از خودم مي پرسم آيا ارزش قلب من از شيشه ي پنجره هم كمتر است؟دل من سخت شكست اما، هيچ كس هيچ نگفت و نپرسيد چرا

زندگي شايد همين باشد يك فريب ساده و كوچك آن هم از دست كسي كه تو دنيا را جز با او وجز براي او نمي خواهي

تو كه بالا بلند و نازنيني/ تو كه شيرين لب و عشق آفريني/ كنارم لحظه اي بنشين چه حاصل/ كه فردا بر سر خاكم نشيني

زندگي سه چيز است: اشكي كه خشك ميشود! لبخندي كه محو ميشود!يادي كه ميماند و فراموش نميشود

دوستي با هر كه كردم خشم مادر زاد شد،آشيان هر جا گزيدم خانه ي صياد شد ، دوستي با هر كه كردم مظهر نيرنگ شد ،ظاهرش زيبا ولي در باطنش صد رنگ شد

عاشقت خواهم ماند..............بي آنكه بداني. دوستت خواهم داشت ................بي آنكه بگويم . درد دل خواهم گفت............بي هيچ كلامي . گوش خواهم داد ....................بي هيچ سخني . در آغوشت خواهم گريست.......بي آنكه حس كني . در تو ذوب خواهم شد ...........بي هيچ حرارتي . اين گونه شايد احساسم نميرد

آسمان را بنگر و به سكوت پر رمز و رازش بيانديش ستاره ي خود را در آسمان زندگيت پيدا كن و به سمت آن ستاره حركت كن. نگران راه مباش، آنكه ستاره را براي تو آفريد راه رسيدن به آن را نيز نشانت خواهد داد.

اگر كلمه دوستت دارم قيام عليه بند هاي من و توست ، اگر كلمه دوستت دارم نمايشگر عشق خدايي من نسبت به توست ، اگر كلمه دوستت دارم راضي كننده و تسكين دهنده قلبهاست ، اگر كلمه دوستت دارم پايان دهنده جدايي هاست ، اگر كلمه دوستت دارم نشانگر اشتياق راستين من نسبت به توست ، اگر كلمه دوستت دارم كليد زندان من و توست ، پس با تمام وجود فرياد مي زنم دوستت دارم.

سلام عزيز مهربون اجازه هست بشم فدات...؟ اجازه هست تو شعر من اثر بذاره خندهات...؟ شب كه مياد يواش يواش با چشمك ستاره هاش اجازه هست از آسمون ستاره كش برم برات..؟ اجازه هست بياي پيشم يه كم بگم دوست دارم؟ تو هم بگي دوسم داري بارون بشم دل ببارم بريم تو باغ اطلسي بي رنج و درد بي كسي بهت بگم اجازه هست گل روي موهات بذارم اجازه هست خيال كنم تا آخرش مال مني..؟ خيال كنم دل منو با رفتنت نمي شكني

دلخسته از امروز و فرداي بهارم چيزي شبيه باد و باران كوله بارم باران نمي بارد ولي امشب به جاي يك آسمان بي تو نشستن گريه دارم در دفتر بي سرنوشتيهاي دنيا من چكنويس برگهاي روزگارم شيرين تويي. فرهاد باشم يا نباشم يك بيستون سرد و خالي درد دارم

شكايت عشق نديدي چشمهايم زير پايت جان سپرد آخر گلويم از صداي هاي هايت جان سپرد آخر نفهميدي صدايم بغض سنگيني به دوشش بود به دوشش بود اما از جفايت جان سپرد آخر نترسيدي بگويد عاشقي نفرين به آيينت كه از چشمان جادويت خدايت جان سپرد آخر نمي داني و مي دانم كه مي دانم نمي داني كه دل در خواهش آن انزوايت جان سپرد آخر چقدر عزلت نشيني از براي يار دلگير است بخوان شعرم كه شعرم در هوايت جان سپرد آخر ... فرياد

چقدر عجيبه كه تا مريض نشي كسي برات گل نمي ياره تا گريه نكني كسي نوازشت نمي كنه تا فرياد نكشي كسي به طرفت بر نمي گرده تا قصد رفتن نكني كسي به ديدنت نمي ياد و تا وقتي نميري كسي تورو نمي بخشه

به جرم اينكه خيلي ساده بودم/ به زندان دلت افتاده بودم / اگر چه حكم چشمانت ابد بود/ براي مرگ هم آماده بودم

روزگاريست همه عرض بدن مي خواهند# همه از دوست فقط چشم و دهن مي خواهند# ديو هستند ولي مثل پري مي پوشند# گرگ هايي كه لباس پدري مي پوشند# آنچه ديدند به مقياس نظر مي سنجند# عشق ها را همه با دور كمر مي سنجند# خوب طبيعيست كه يكروزه به پايان برسد# عشق هايي كه سر پيچ خيابان برسد....

۱۳۸۹ مرداد ۱۴, پنجشنبه

خلق خدا را باش!

خبر گزاری مهر عکسی زد که در نقطه نقطه شهر دیده می شود ولی دوباره دیدنش خالی از لطف نیست



به نظر شما عکس فوق عکس دیگ آشی است که ملاقه درونش جا مانده یا کمدی است که جارو درونش جا نشده و یا پرده شسته شده ای است که بر روی صندلی قرار گرفته؟یاد دوست ای افتادم که نماز نمی خواند و روزه میگرفت!

۱۳۸۹ مرداد ۱۲, سه‌شنبه

وداع با ژتون از رویا تاواقعیت!



رييس صندوق رفاه دانشجويان وزارت علوم، تحقيقات و فناوري با اعلام واگذاري غذاي دانشجويي به بخش خصوصي گفت: در صورت تصويب كارگروه ويژه، از امسال نرخ غذاي دانشجويي به صورت آزاد محاسبه و پول غذا جايگزين ژتون غذايي مي‌شود.

به گزارش ایسنا دكتر مرتضي زرينه‌زاد با بيان اينكه صندوق رفاه دانشجويي، طرح خصوصي سازي غذاي دانشجويي را به كميته فني كارگروه ويژه دولت ارائه كرد، گفت:‌ اين طرح مورد تصويب كميته فني كارگروه مزبور قرار گرفت كه بر اين اساس، صندوق رفاه موظف است تا سالانه قيمت غذا را محاسبه كند و ما به التفاوت آن‌ را در اختيار دانشجو قرار دهد وطي آن پول غذا جايگزين ژتون غذايي مي‌شود.

وي افزود: طبق اين طرح، در هر ترم تحصيلي مبلغي براي تهيه غذا به حساب بانكي دانشجو واريز مي‌شود و به عبارتي ديگر ما به‌التفاوت يارانه قيمت غذاي يك ترم در حساب دانشجو واريز مي‌شود و دانشجو مختار است كه آيا از اين مبلغ براي تهيه غذا استفاده كند يا خير.

رييس صندوق رفاه دانشجويان وزارت علوم با بيان اينكه غذاي خوابگاه نيز بر اساس اين طرح قطع مي‌شود، گفت: پول غذاي شام نيز به حساب دانشجويان خوابگاهي واريز مي‌شود و دانشجو مي‌تواند غذاي خود را از بخش خصوصي تهيه كند.

زرينه‌زاد در ادامه با بيان اينكه در اين طرح تمامي سلف سرويس‌ها و فضاهاي تغذيه دانشگاه در اختيار بخش خصوصي قرار مي‌گيرند، گفت: براين اساس يك رقابت بين طبخ كنندگان غذاي آزاد ايجاد مي‌شود و كيفيت غذاي دانشجويي افزايش مي‌يابد.

وي با اشاره به اينكه در اين طرح هيچ سوبسيدي به طبخ كنندگان غذاي آزاد داده نمي‌شود، هدف نهايي واگذاري غذا به بخش خصوصي را در اختيار قرار دادن يارانه‌ به دانشجو عنوان و اظهاركرد:‌ با اين اقدام حق انتخاب دانشجو در تهيه غذا افزايش مي‌يابد.

زرينه‌زاد درباره‌ مبلغ پرداختي غذا به دانشجو در اين طرح نيز گفت: هنوز رقم دقيق مبلغ غذاي دانشجو نهايي نشده است.


*********************************************


یعنی میشه باور کرد به جای دمپایی کتلت نام ها و ساچمه پلو و ماکارونی بکسلی و یا کوبیده ذربینی می توانیم غذای درست حسابی بخوریم؟


فکر کنم باید دو یا سه روز یک بار غذا بخوریم تا مبلغ دریافتی برابر یک غذای درست حسابی کفایت کند, اگر هم خیلی اهل تفکر هستید می توانید خوردن غذا را هفتگی کنید ولی اون یکبار را درست حسابی و یک شکم سیر بخورید نظر شما چیست؟


۱۳۸۹ مرداد ۱۰, یکشنبه

بعضی وقتها لازمه دکتر باشیم!

اگر از پوست ناصاف و جوش‌های سرسیاه سطح پوست خود خسته شده‌اید، با این روش خانگی می‌توانید راه تنفس پوست‌تان را باز و پوست چهره‌تان را پاک سازی کنید.برای این کار به یک کاسه آب، اجاق یا کتری، حوله و روغن پایه اسطوخودوس نیاز دارید.
آب درون کاسه را روی اجاق یا در کتری داغ کنید. همان‌طور که آب در حال جوشیدن است، صورت خود را با روش‌های همیشگی تمیز کنید. به محض این که آب به جوش آمد، آن را از روی اجاق بردارید. کاسه آب داغ را روی یک میز بگذارید یا اگر آب را درون کتری به جوش آورده‌اید، آن را درون کاسه‌ای بریزید. حالا چند قطره روغن اسطوخودوس به آب جوشیده بیفزایید. البته می‌توانید از اسطوخودوس خشک شده نیز استفاده کنید. اگر به رایحه نعنا یا رزماری نیز علاقه دارید، می‌توانید چند قطره از این مواد را به آب اضافه کنید. اجازه دهید آب کمی خنک شود.
روی کاسه آب خم شوید. اگر بخار آب خیلی داغ است، فاصله صورت خود را با آب بیشتر کنید یا صبر کنید تا آب خنک‌تر شود؛ البته یادتان باشد که آب هم چنان باید بخار داشته باشد.
حالا حوله را روی صورت خود بیندازید، طوری که مثل چادری روی سر شما و بخار آب قرار گیرد.
حداقل بین 5 تا 10 دقیقه صورت خود را در معرض بخار آب قرار دهید. گاهی صورت خود را به چپ و راست حرکت دهید تا بخار به تمام پوست صورت‌تان برسد.
وقتی کارتان تمام شد، صورت خود را اول با آب ولرم و بعد با آب سرد بشویید و آن را خشک کنید. این آبكشی نهایی باعث شسته شدن تمام آلودگی‌های موجود روی پوست شده و آبکشی با آب سرد نیز باعث بسته شدن منافذ پوست می‌شود. حالا می‌توانید از کرم مرطوب‌كننده‌ای که همیشه به صورت خود می‌مالید، استفاده کنید.
چند نکته:- اگر منافذ پوست شما بزرگ است و جوش‌های سرسیاه آن زیاد می باشد، بهتر است به طور مرتب از این روش برای تمیز کردن پوست خود استفاده کنید.
- نوشیدن آب بسیار، باعث تمیزی و لطافت پوست می‌شود.
- استفاده از نعنا در این روش برای رفع گرفتگی سینوس‌ها بسیار مؤثر است.
- از مرطوب‌کننده ی چرب استفاده نکنید.
- انجام این کار بسیار آرامش‌بخش است، بنابراین برای کاهش فشارهای عصبی نیز مفید است.
www.parsa-box.com

خط موبایل 100 میلیون!!!


یک روزنامه صبح، این آگهی را منتشر کرده است.هنوز معلوم نیست این خط فروخته شده یا همچنان روی دست صاحبش مانده است!
ولی شاید روزنامه اشتباه تایپی کرده باشد در مملکت ما همه چیز امکان دارد نه؟
.
این یک سرقت با مجوز از وبلاگ خاص و دوست داشتنی http://aberesarnevesht.blogfa.com می باشد با ما باشید:
****************************************************
تعدادى از متخصصان اين پرسش را از گروهى از بچه هاى ٤ تا ٨ ساله پرسيدند که
عشق يعنى چه؟
پاسخ هايى که دريافت شد عميق تر و جامع تر از حدّ تصوّر هر کس بود. در اينجا بعضى از اين پاسخ را براى شما می آوريم:
• هنگامى که مادربزرگم آرتروز گرفت ديگر نمی توانست دولا شود و ناخنهاى پايش را لاک بزند. بنابراين، پدربزرگم هميشه اين کار را براى او می کرد، حتى وقتى دستهاى خودش هم آرتروز گرفت. اين يعنى عشق.
(ربکا، ٨ ساله) • وقتى يک نفر عاشق شما باشد، جورى که اسمتان را صدا می کند متفاوت است. شما میدانيد که اسمتان در دهن او در جاى امنى قرار دارد.
(بيلى، ٤ ساله) • عشق هنگامى است که يک دختر به صورتش عطر می زند و يک پسر به صورتش ادوکلن می زند و با هم بيرون می روند و همديگر را بو می کنند.
(کارل، ٥ ساله) • عشق هنگامى است که شما براى غذا خوردن به رستوران می رويد و بيشتر سيب زمينى سرخ کرده هايتان را به يکنفر می دهيد بدون آن که او را وادار کنيد تا او هم مال خودش را به شما بدهد.
(کريس، ٦ ساله) • عشق هنگامى است که مامانم براى پدرم قهوه درست می کند و قبل از آن که جلوى او بگذارد آن را می چشد تا مطمئن شود که مزهاش خوب است.
(دنى، ٧ ساله)
• عشق هنگامى است که دو نفر هميشه همديگر را می بوسند و وقتى از بوسيدن خسته شدند هنوز می خواهند در کنار هم باشند و با هم بيشتر حرف بزنند. مامان و باباى من اينجورى هستند.
(اميلى، ٨ ساله) • اگر می خواهيد ياد بگيريد که چه جورى عشق بورزيد بايد از دوستى که ازش بدتان می آيد شروع کنيد.
(نيکا، ٦ ساله)• عشق هنگامى است که به يکنفر بگوئيد از پيراهنش خوشتان می آيد و بعد از آن او هر روز آن پيراهن را بپوشد.
(نوئل، ٧ ساله) • عشق شبيه يک پيرزن کوچولو و يک پيرمرد کوچولو است که پس از سالهاى طولانى هنوز همديگر را دوست دارند.
(تامى، ٦ ساله) • عشق هنگامى است که مامان بهترين تکه مرغ را به بابا میدهد.
(الين، ٥ ساله) • هنگامى که شما عاشق يک نفر باشيد، مژه هايتان بالا و پائين میرود و ستاره هاى کوچک از بين آنها خارج می شود.
(کارن، ٧ ساله) • شما نبايد به يکنفر بگوئيد که عاشقش هستيد مگر وقتى که واقعاً منظورتان همين باشد. اما اگر واقعاً منظورتان اين است بايد آن را زياد بگوئيد. مردم معمولاً فراموش میکنند.
(جسيکا، ٨ ساله) و سرانجام ... برنده ما يک پسر چهارساله بود که پيرمرد همسايه شان به تازگى همسرش را از دست داده بود. پسرک وقتى گريه کردن پيرمرد را ديد، به حياط خانه آنها رفت و از زانوى او بالا رفت و همانجا نشست. وقتى مادرش پرسيد به مرد همسايه چه گفتی؟ پسرک گفت: "هيچى، فقط کمکش کردم که گريه کند

30 نكته درباره شماره حساب سرپرستان خانوار

من که نمی دونم چه می خواهد بشه و چه ...در انتظارمون هست ولی گفتم در مسیر رودخانه کمی مسیر را صاف کنم:
***********************************************************************
پايگاه اطلاع‌رساني دولت 30 نكته مهم ‌درباره شماره حساب سرپرستان خانوار را منتشر كرد.
به گزارش خبرگزاري فارس، ‌پايگاه اطلاع‌رساني دولت در گزارشي آورده است: دولت اجراي قانون هدفمند كردن يارانه ها را آغاز كرده است و اكنون براي آماده سازي شرايط پرداخت نقدي يارانه ها به مردم در نيمه دوم سال، مدتي است كه طرح دريافت و ثبت شماره حساب بانكي سرپرستان خانوار در استانهاي مختلف آغاز شده است.از آنجا كه تعداد زيادي از هموطنان درخصوص نحوه دريافت يارانه‌ها و ثبت شماره حساب، سوالاتي را در پايگاه اطلاع رساني دولت ثبت كرده‌اند، در اين گزارش 30 نكته‌اي كه بيشتر مورد سوال و ابهام مردم بوده است، مطرح مي‌شود.به هموطنان عزيزي كه در مراحل اعلام و ثبت شماره حساب بانكي خود سوال يا ابهامي دارند توصيه مي‌شود گزارش زير را با دقت بخوانند.
1-در صورت تعويض شناسنامه به هر علتي از شماره سريال شناسنامه جديد استفاده كنيد.
2-سرپرست خانوار مي‌تواند با مراجعه به هر يك از بانك‌هاي دولتي يا خصوصي حساب باز كند. بين بانك‌هاي دولتي و خصوصي تفاوتي وجود ندارد.
3-شرايط عمومي كليه كارت‌هاي بانكي عضو شتاب شامل بانك‌هاي دولتي و خصوصي مورد تاييد است.
4-اگر فردي در استان (الف) اقدام به تكميل فرم اطلاعات اقتصادي كرده باشد و در حال حاضر در استان (ب) ساكن باشد، جهت افتتاح حساب بايستي هنگامي‌كه استان الف- (استاني كه در سال 1387 اقدام به تكميل فرم اقتصاد خانوار خود كرده‌اند) جهت ثبت‌نام در سامانه معرفي شد، اقدام به ثبت حساب خود كند.
5-در صورتي كه در بانك‌هاي اعلام شده توسط سيستم حسابي نداريد و يا حساب‌هاي شما قديمي است و نمي‌خواهيد از آنها استفاده كنيد، بانك ديگري را انتخاب كرده و شماره حساب خود را جهت بررسي اعلام كنيد. پس از بررسي و تائيد شماره حساب اعلام شده ثبت نهايي مي‌شود.
6-حساب‌هايي كه در سال‌هاي قبل افتتاح شده است، اكثراً فاقد كد ملي است و قابل قبول نيست، لذا بايد مجدداً حسابي با كد ملي فرد سرپرست خانوار تشكيل شود.
7-حساب بانكي بايد به نام سرپرست خانوار باشد و حساب ساير افراد يا حساب‌هاي مشترك قابل قبول نيست(‌اگركسي از اعضاي خانوار شماره حساب داشته ولي خود سرپرست خانوار شماره حسابي نداشته باشد، نمي‌تواند شماره حساب فردي را كه شماره حساب دارد، وارد كند. حتما بايد شماره حساب سرپرست خانوار وارد شود.)
8-افرادي كه حساب آنها در سامانه شناسايي نشده است، مي توانند ترجيحا شماره كارت و در غير اينصورت شماره حساب متمركز خود را اعلام كنند.
9-تنها حساب‌هاي قرض الحسنه، جاري و كوتاه مدت مورد تاييد است.
10-حساب‌هاي بانكي متمركز در اولويت قرار دارند. منظور از حساب‌هاي بانكي متمركز، حسابي است كه مشتري نيازي به مراجعه به شعبه‌اي كه حساب را در آن افتتاح كرده، ندارد و در هر شعبه اي از بانك مي‌تواند كليه امور بانكي را انجام دهد، مانند سيبا در بانك ملي و سپهر در بانك صادرات.
11-كساني كه به هر دليل در زمان فراخوان وزارت رفاه و تامين اجتماعي موفق به اعلام شماره حساب خود نشده‌اند، مي‌توانند در مراحل بعد كه اطلاع رساني خواهد شد، حساب خود را اعلام كنند.
12-كساني كه كارت بانكي ندارند، دقت كنند در ورود شماره كارت يا شماره حساب، فقط اعداد را وارد كرده و حروف و علائم را حذف كنند. مثال شماره حساب 123456 / 125 به صورت 125123456 وارد مي‌شود.
13-دارندگان كارت بانك سپه شماره كارت خود را از چپ به راست وارد كنند، به طوريكه سه رقم آخر خالي بماند. مثال: شماره كارت 9876543219876 به صورت 6-1987-5432-9876 وارد مي‌شود.
14-با توجه به اينكه شماره كارت‌هاي بانك سپه 13 رقمي است؛ شما مي‌توانيد با مراجعه به بانك سپه شماره 16 رقمي جديد كارت خود را دريافت كنيد و يا فقط شماره حساب خود را در سايت ثبت كنيد.
15-در صورتي كه با وارد كردن شماره ملي و سريال شناسنامه با اخطار "كد ملي وارد شده اشتباه است‌ " روبرو شديد، با شماره 0017-900-900 بدون نياز به پيش شماره از طريق تلفن ثابت يا شماره 48031222- 021 از طريق تلفن ثابت و همراه تماس بگيريد و كد ملي خود را اعلام كنيد.
16- شماره حساب اشتباه وارد شده است و از طرف بانك هم شماره حساب تاييد شده است و با وارد كردن شماره ملي و سريال شناسنامه سايت پيغام مي‌دهد كه "‌شما قبلا حساب خود را اعلام و تاييد كرده‌ايد ". براي اين مورد شما بايستي با شماره 0017-900-900 بدون نياز به پيش شماره از طريق تلفن ثابت يا شماره 48031222-021 از طريق تلفن ثابت و همراه تماس بگيريد و كد ملي و نام بانك و شماره حساب اشتباه خود را اعلام كنيد تا اصلاح شود.
17-افرادي كه كد ملي آنها توسط سامانه شناسايي نشده‌ باشد و يا با پيغام "‌كد ملي شما هنوز از مركز آمار اعلام نشده است‌ " به اين دليل است كه خود آنها هنگام پركردن فرم اطلاعات اقتصادي خانوار كد ملي خود را اشتباه وارد كرده‌اند. بعد از پايان جمع آوري اطلاعات مربوط در مرحله اول از سوي وزارت رفاه، از طرق مختلف با اين افراد ارتباط برقرار مي‌شود و مشكل آنها برطرف خواهد شد لذا از اين بابت نيز هيچ نگراني وجود ندارد.
18-در صورتي‌كه در سامانه اعلام حساب خانوار به اشتباه گزينه "قبول ندارم " كليك شود، شما مي‌توانيد مجدداً با ورود به سامانه اعلام حساب خانوار، در سامانه ثبت‌نام كنيد.
19-در صورتيكه در صفحه اول به طور صحيح و كامل تمام فيلدها را پر مي‌كنيد اما پس از تاييد باز به همان صفحه باز مي‌گردد، احتمالاً تاريخ يا ساعت كامپيوتر شما اشتباه است. درصورتي كه نتوانستيد وارد سايت شويد از مرورگر ديگري استفاده كنيد.
20-در صورتي كه با ورود كد ملي و شماره سريال شناسنامه مرتبا به خطاي The requested URL could not be retrieved برخورد مي‌كنيد، اتصال اينترنت خود را بررسي كرده و پس از اطمينان‌، كمي صبر كرده و مجددا امتحان كنيد.
21-در صورت مواجه با اطلاعاتي مغاير با اطلاعات هويتي خود و يا اطلاعات حساب خود پس از اطمينان از صحت آن با شماره 9009000017 تماس حاصل فرمائيد.
22-در صورتي‌ كه سرپرست خانوار به دلايلي از جمله زنداني بودن نتواند شخصاً به بانك مراجعه كرده و براي ثبت در سامانه حساب افتتاح كند؛ در صورتي‌كه سرپرست خانوار داراي شماره حساب قديمي (منتهي به سال 1388 و ماقبل آن) باشد،‌ مي‌توانيد در سامانه اعلام حساب خانوار ثبت‌نام كنيد،‌ در غير اين‌صورت سرپرست خانوار مي‌تواند با دادن وكالت به شخص ديگري‌، توسط ايشان اقدام به افتتاح حساب كرده و سپس در سامانه ثبت‌نام كند.
23- كساني كه صاحب فرزند شده‌اند يا به هر دليلي بعد خانوار آن‌ها تغيير يافته است و يا در صورت بروز هرگونه تغييري در فرم اقتصاد خانوار، بايستي پس از فراخوان استان مورد نظر از سوي وزارت رفاه و تأمين اجتماعي براي ثبت حساب‌هاي بانكي خود در سامانه اعلام حساب خانوار ثبت‌نام كرده و پس از اعلام مركز آمار ايران براي اصلاح فرم اقتصاد خانوار خود اقدام كنند.
24- در پاسخ به اين سوال كه اگر كسي در مرحله قبل شماره حساب اشتباه وارد كرده آيا زماني براي اصلاح شماره خواهد بود؟ و تاريخ آن چه موقع است؟ بايد گفت كه اگر حساب اشتباه باشد، پس از بررسي حساب توسط بانك، مشخص شده و شما مي‌توانيد بامراجعه به سايت اعلام حساب خانوار، حساب خود را اعلام كنيد.
25-براي تغيير سرپرست خانوار به‌ دليل ازدواج،‌ طلاق يا فوت سرپرست خانوار بايستي پس از اعلام مركز آمار ايران از طريق آن مركز اقدام كرده و فرم خود را اصلاح كنيد.
26-كنترل و تاييد شماره حساب و مطابقت آن با هويت سرپرست خانوار به عهده بانك است.
27-پس از 10روز براي اطلاع از تاييد حساب اعلام شده، در صورتي كه شماره تلفن همراه در فرم اعلام حساب اعلام شده باشد به دارنده حساب پيامك داده خواهد شد و يا با مراجعه به سايت اعلام حساب خانوار و وارد كردن كد ملي و كد پنج رقمي، نتيجه بررسي حساب اعلام مي‌شود‌.
28-در حال حاضر امكان تغيير حساب وجود ندارد.
29-اگر افرادي كه داراي تمكن مالي براي امرار معاش خود و خانواده هستند، مي‌توانند از دريافت يارانه صرفنظر كنند اما از هر زمان كه تمايل به دريافت يارانه داشته باشند، اين امكان براي آنها فراهم است كه با مراجعه به همين سايت refahi.ir و درج مشخصات و اعلام شماره حساب خود از يارانه نقدي برخوردار شوند.
30-نشاني سايت اعلام حساب خانوار و اصلاح حساب تاييد نشده www.refahi.ir است.