اگر دلت گرفته و حوصله نداری این داستانک رو نخون,اگر در حق دارت جفا کردی خواهشا این داستانک رو نخون,اگر معنی واژه بی نظیر مادر رو درک نمی کنی این داستانک برای شما نیست,شاید یکی از زیباتزین وبلاگ هایی که من مطالعه می کنم وبلاگ
هوای بارونی باشه همیشه مطالب اش برام خواندنی است حتما دوستان شکلاتی سری به این وبلاگ فوق العاده بزنند.
مادرم امیدوارم من مثل پسرک در داستان نباشم.
******************************************************************
مادر من فقط یك چشم داشت. من از اون متنفر بودم ... اون همیشه مایه خجالت من بوداون برای امرار معاش خانواده برای معلم ها و بچه مدرسه ای ها غذا می پختیك روز اون اومده بود دم در مدرسه كه به من سلام كنه و منو با خود به خونه ببرهخیلی خجالت كشیدم. آخه اون چطور تونست این كار رو بامن بكنه ؟به روی خودم نیاوردم، فقط با تنفر بهش یه نگاه كردم و فورا از اونجا دور شدمروز بعد یكی از همكلاسی ها منو مسخره كرد و گفت، هووو، مامان تو فقط یك چشم داره!فقط دلم میخواست یك جوری خودم رو گم و گور كنم.كاش زمین دهن وا میكرد و منو ، كاش مادرم یه جوری گم و گور میشدروز بعد بهش گفتم، اگه واقعا میخوای منو شاد و خوشحال كنی چرا نمی میری ؟!!!اون هیچ جوابی نداد....حتی یك لحظه هم راجع به حرفی كه زدم فكر نكردم، چون خیلی عصبانی بودم.احساسات اون برای من هیچ اهمیتی نداشتدلم میخواست از اون خونه برم و دیگه هیچ كاری با اون نداشته باشمسخت درس خوندم و موفق شدم برای ادامه تحصیل به سنگاپور برماونجا ازدواج كردم، واسه خودم خونه خریدم، زن و بچه و زندگیاز زندگی، بچه ها و آسایشی كه داشتم خوشحال بودمتا اینكه یه روز مادرم اومد به دیدن مناون سالها منو ندیده بود و همینطور نوه هاشووقتی ایستاده بود دم در، بچه ها به اون خندیدندو من سرش داد كشیدم كه چرا خودش رو دعوت كرده كه بیاد اینجا اونم بی خبرسرش داد زدم، چطور جرات كردی بیای به خونه من و بچه ها رو بترسونی؟!گم شو از اینجا! همین حالااون به آرامی جواب داد، اوه خیلی معذرت میخوام.مثل اینكه آدرس رو عوضی اومدم، و بعد فورا رفت و از نظر ناپدید شدیك روز، یك دعوت نامه اومد در خونه من در سنگاپوربرای شركت در جشن تجدید دیدار دانش آموزان مدرسهولی من به همسرم به دروغ گفتم كه به یك سفر كاری میرمبعد از مراسم، رفتم به اون كلبه قدیمی خودمون البته فقط از روی كنجكاویهمسایه ها گفتن كه اون مردهولی من حتی یك قطره اشك هم نریختماونا یك نامه به من دادند كه اون ازشون خواسته بود كه به من بدنای عزیزترین پسر من، من همیشه به فكر تو بوده ام.منو ببخش كه به خونت تو سنگاپور اومدم و بچه ها تو ترسوندمخیلی خوشحال شدم وقتی شنیدم داری میای اینجاولی من ممكنه كه نتونم از جام بلند شم كه بیام تو رو ببینموقتی داشتی بزرگ میشدی از اینكه دائم باعث خجالت تو شدم خیلی متاسفمآخه میدونی ... وقتی تو خیلی كوچیك بودی، تو یه تصادف، یك چشمت رو از دست دادیبه عنوان یك مادر، نمی تونستم تحمل كنم و ببینم كه تو داری بزرگ میشی با یك چشمبنابراین چشم خودم رو دادم به تو برای من اقتخار بود كه پسرم میتونست با اون چشم به جای من دنیای جدید رو بطور كامل ببینهبا همه عشق و علاقه من به تومادرت
salam
پاسخحذفeshghe madaro farzand ziad ham ba shokooh o rohani nist...
khoobie madar mes ekhoobie fereshte ha mimone
nemigam mamana ro doos nadaram,,, man ashegheshoonam
vase mamana ham mimiram
vali be nazaram ye eshghe zaati o ghariziye
mamana vase be dast avordane in eshgh zahmat nemikeshan chon be tore gharizi beheshon dade shode
eshghe vagheyii oone ke adam asheghe khodaye khodesh bashe
asheghe khoobi kardan bashe
begzarim
raje be shere weblogam ham oon sher az man nist ha
khoob o badesh be hesabe Shaamloo shaeresh
man faghat az ritme sher khosham oomad
movafagh bashi bye
سلام عرض ادب وقت شما بخیر
پاسخحذفپسر خوب هستم از بلاگ خانه توانمند
http://1tavanmand.wordpress.com/
دوست عزیز از اظهار نظر شما در آن خرابات مغان مطلع شدم و کلام شما را به جان خریدم برای دوستی و تبادل لینک با شما بزرگوار عزیز لحظه شماری می کنم دوست عزیز ما با کمال افتخار شما را لینک کردیم لذا تجدید این مورد از سوی شما مایع مباهات و نهایت افتخار است
از خواندن مطلب مشترک شما و هوای بارونی شدیدا تحت تاثیر قرار گرفتم
فقط یک مورد برای رفع سوء تفاهم من شاید بعلت مشکلات روزمرگی های جامعه ی سنتی تنوانم مرتب خدمت برسم و عرض ادب کنم با پیروی از این اصل مثل فارسی که می گوید دعوای اول به از صلح آخر است
شبهایت را به شادی روزهایت را درپناه آزادی برای شما آرزومندم
کوچک شما
پسر خوب
سلام! من آپم
پاسخحذفسلام شکلات خوش ظعمی دارید. تبریک میگم...شاد و شیرین و شکلاتی باشید:)
پاسخحذفsalam man ba behtarin 2khtare donia movafegh nistam ba arze maazrerat.2khtare khub chetor mituni dar morede esghe mamana intori begi dar halike mizane eshghe hich 2 madari be farzandashun o nemituni ba ham moghaiese koni.kheili az mamana ro mishnasam ka karde o rafte donbale chizae dige,mamanaii o mishnasam ke dar har hal aval 2nbale manfeate khodeshe o baad be fekre baghie,hatta bachash.age gharare in eshgh gharizi bashe pas gharizee una koja rafte.chera hich khabari az in eshgh dar una nist,u e jui migi engar eshghe mamana vazifashune,vali vaghean intori nist.un vaghtaii ke ma e atse mikonim o negahashun por az daghdaghe o negarani mishe,un vaghtaii ke ma hatta az tabrik gotan e ruze madar tu kolle 365 ruz darigh mikonim o un ba bozorgvari mige eshkal nadare khosh bashi baghiash mohem nis,vayyyyyyy ke zabun az baiane e joz az kolle mohabbatash ghasre.be nazare man adam az eshghe mamana mitune be eshghe khoda berese.mamana bozorgarin o paktarin o moghaddastarin mojudate rue zaminan.man ke hamishe hamishe dast boosemamanam hastam o dust daram tak take lahzehae ba maman budanam ro bebalaam.
پاسخحذف