به نقل از خبر آنلاين ، به گزارش روزنامه الرایه، این نوزاد در بیمارستان فودان شهر شانگهای چین بهدنیا آمد و پزشکان تلاش زیادی برای نجات جان او کردند. قد این نوزاد 26 سانتیمتر است و تنها 413 گرم وزن دارد.این نوزاد توانسته از مرحله خطر که ممکن بود در 100 ساعت اول پس از تولد برای او پیش میآمد، پشتسر بگذارد. او باید بیش از 3 ماه در فضای شیشهای بماند تا مرحله خطر را کاملاً پشتسر بگذارد. مادر این نوزاد یک زن 23 ساله است که بعد از 23 هفته و 4 روز از آغاز بارداری، یک دختر و پسر دوقلو بدنیا آورد. نوزاد پسر چند ساعت پس از تولد فوت کرد.در سال 2004 نیز نوزاد دختری در شهر شیکاگوی آمریکا متولد شد که در هنگام تولد 244 گرم وزن داشت. البته این نوزاد به همراه نوزاد دیگری که دوقلوی او بوده، متولد شده بود.
۱۳۸۸ آذر ۲۱, شنبه
یك پوسترفروش كنار خیابان گفت: از ابتدای دولت نهم برای صرفه جویی درآمدهای دولت طرح یارانه ها و سهمیه بندی بنزین را مطرح كردم
به نقل از سایت:http://www.seemorgh.com
كاظم جلالی نماینده شاهرود و سخنگوی كمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس كه همواره در جمع خبرنگاران در خصوص مسائل مهم هستهای و همچنین اخبار كمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مصاحبه میكند و خبرهای مهمی به خبرنگاران میدهد امروز با یك خبر حاشیهای به جمع خبرنگاران آمد و خود نیز در تعجب این خبر حاشیهای بود.وی پس از خروج از صحن مجلس در جمع خبرنگاران با یك شهروند شاهرودی كه دقایقی قبل با وی تماس تلفنی برقرار كرده بود ، تماس گرفت و در حالی كه صدای آن شهروند از طریق آیفون تلفنش پخش می شد خطاب به جلالی مدعی شد كه طرح یارانه های بنزین را اولین بار در كشور، وی مطرح كرده است.این شهروند شاهرودی در مكالمه تلفنی با جلالی گفت: از ابتدای دولت نهم برای صرفه جویی درآمدهای دولت طرح یارانه ها و سهمیه بندی بنزین را مطرح كردم و پیشنهاد خود را به نمایندگان و برخی مسئولین ارشد نظام در سفر به شهرستان شاهرود ارائه دادم.این شهروند شاهرودی افزود: وقتی پیشنهادم مطرح شد بعدها در سریال شب های برره به این پیشنهاد پرداخته شد و بعد در دستور كار دولت قرار گرفت.این فرد كه خود را یك پوسترفروش كنار خیابان معرفی می كرد، افزود: من بیشتر از 5 كلاس سواد ندارم و پیشنهاد من باعث شد بین 15 تا 16 میلیارد تومان برای كشور صرفه جویی شود، بنابراین مسئولین باید 4 میلیارد تومان از این مبلغ را به من پرداخت كنند.این پوستر فروش كنار خیابان در ادامه خطاب به جلالی تاكید كرد: تاكنون برای دریافت حق الزحمه خود خیلی صبر كرده و مسئولان باید هر چه سریعتر این مبلغ را به وی پرداخت كنند و گرنه انتقام خود را خواهد گرفت!پس از پایان سخنان این فرد و قطع تلفن وی جلالی خطاب به خبرنگاران گفت:فرد مذكور تا بحال در این خصوص چندین بار با وی تماس گرفته و این تقاضا را مطرح كرده و حتی یكبار غلامرضا مصباحی مقدم نماینده تهران نیز این مكالمات را گوش كرده است.جلالی در حالی كه لبخند بر لب داشت و می خندید خطاب به خبرنگاران گفت: به نظر شما باید چه جوابی به این فرد بدهیم؟!
اجرای طرح تعویض مکانیزه شناسنامه های افراد بالای 15 سال
رئیس سازمان ثبت احوال کشور از اجرای طرح تعویض مکانیزه شناسنامه های افراد بالای 15 سال از بهمن در کشور خبر داد.
به گزارش واحد مرکزی خبر ، ناظمی اردکانی گفت: در این طرح شناسنامه های دارای نقص و بدون عکس تعویض می شود.وی از تبدیل کارت های شناسایی ملی به کارت هوشمند خبر داد و افزود: کد ملی باید به عنوان تنها سند شناسایی افراد در ایران و جهان هرچه سریعتر رواج یابد.
به گزارش واحد مرکزی خبر ، ناظمی اردکانی گفت: در این طرح شناسنامه های دارای نقص و بدون عکس تعویض می شود.وی از تبدیل کارت های شناسایی ملی به کارت هوشمند خبر داد و افزود: کد ملی باید به عنوان تنها سند شناسایی افراد در ایران و جهان هرچه سریعتر رواج یابد.
رییس دانشگاه پیام نور اعلام کرد: با اصلاح آییننامه دورههای فراگیر ، ثبتنام از داوطلبان این دورهها در نیمه اول دی ماه انجام میشود.
حسن زیاری رییس دانشگاه پیام نور اعلام کرد: با اصلاح آییننامه دورههای فراگیر ، ثبتنام از داوطلبان این دورهها در نیمه اول دی ماه انجام میشود.
به گزارش ایسنا ، رییس دانشگاه پیام نور گفت: ثبتنام از داوطلبان ورود به دورههای فراگیر از 13 دی ماه آغاز میشود و آزمون این دورهها نیز اردیبهشت ماه سال آینده انجام خواهد شد.
وی گفت: برای ورود به این دورهها با توجه به اصلاح آییننامه ملاک رتبههای علمی است که در آزمون مربوطه کسب میشود.
رییس دانشگاه پیام نور مشکلات ایجاد شده در رابطه با دورههای فراگیر را مربوط به بیرون از دانشگاه دانست و افزود: هیچ موسسه فراگیری از خارج دانشگاه مجوز فعالیت ندارد و با متخلفان در این زمینه برخورد شده است و در آینده نیز برخورد خواهد شد.50 درصد از ظرفیت پذیرش دانشجو در دانشگاه پیام نور به دورههای فراگیر اختصاص دارد.
زیاری با بیان اینکه این دانشگاه ظرفیت پذیرش 300 هزار دانشجو را داراست ، گفت: 50 درصد از این تعداد از طریق آزمون سراسری و بقیه توسط دوره های فراگیر جذب می شوند.
به گزارش ایسنا ، رییس دانشگاه پیام نور گفت: ثبتنام از داوطلبان ورود به دورههای فراگیر از 13 دی ماه آغاز میشود و آزمون این دورهها نیز اردیبهشت ماه سال آینده انجام خواهد شد.
وی گفت: برای ورود به این دورهها با توجه به اصلاح آییننامه ملاک رتبههای علمی است که در آزمون مربوطه کسب میشود.
رییس دانشگاه پیام نور مشکلات ایجاد شده در رابطه با دورههای فراگیر را مربوط به بیرون از دانشگاه دانست و افزود: هیچ موسسه فراگیری از خارج دانشگاه مجوز فعالیت ندارد و با متخلفان در این زمینه برخورد شده است و در آینده نیز برخورد خواهد شد.50 درصد از ظرفیت پذیرش دانشجو در دانشگاه پیام نور به دورههای فراگیر اختصاص دارد.
زیاری با بیان اینکه این دانشگاه ظرفیت پذیرش 300 هزار دانشجو را داراست ، گفت: 50 درصد از این تعداد از طریق آزمون سراسری و بقیه توسط دوره های فراگیر جذب می شوند.
داستانک
آنقدر در زندگی دنبال خوشبختی وموفقیت هستیم که فکر کنم روزی اگر به آن برسیم بی تفائت از کنارش بگذریم
این داستان از سایتی بر داشتم از خودم نیست امیدوارم خوشتان بیاید:
زني از خانه بيرون آمد و سه پيرمرد را با چهره های زیبا جلوي در ديد.به آنها گفت: « من شما را نمي شناسم ولي فکر مي کنم گرسنه باشيد، بفرمائيد داخل تا چيزي براي خوردن به شما بدهم.»آنها پرسيدند:« آيا شوهرتان خانه است؟»زن گفت: « نه، او به دنبال کاري بيرون از خانه رفته.»آنها گفتند: « پس ما نمي توانيم وارد شويم منتظر می مانیم.»عصر وقتي شوهر به خانه برگشت، زن ماجرا را براي او تعريف کرد.شوهرش به او گفت: « برو به آنها بگو شوهرم آمده، بفرمائيد داخل.»زن بيرون رفت و آنها را به خانه دعوت کرد. آنها گفتند: « ما با هم داخل خانه نمي شويم.»زن با تعجب پرسيد: « چرا!؟» يکي از پيرمردها به ديگري اشاره کرد و گفت:« نام او ثروت است.» و به پيرمرد ديگر اشاره کرد و گفت:« نام او موفقيت است. و نام من عشق است، حالا انتخاب کنيد که کدام يک از ما وارد خانه شما شويم.»زن پيش شوهرش برگشت و ماجرا را تعريف کرد. شوهـر گفت:« چه خوب، ثـروت را دعوت کنيم تا خانه مان پر از ثروت شود! » ولي همسرش مخالفت کرد و گفت:« چرا موفقيت را دعوت نکنيم؟»فرزند خانه که سخنان آنها را مي شنيد، پيشنهاد کرد:« بگذاريد عشق را دعوت کنيم تا خانه پر از عشق و محبت شود.»مرد و زن هر دو موافقت کردند. زن بيرون رفت و گفت:« کدام يک از شما عشق است؟ او مهمان ماست.»عشق بلند شد و ثروت و موفقيت هم بلند شدند و دنبال او راه افتادند. زن با تعجب پرسيد:« شما ديگر چرا مي آييد؟»پيرمردها با هم گفتند:« اگر شما ثروت يا موفقيت را دعوت مي کرديد، بقيه نمي آمدند ولي هرجا که عشق است ثروت و موفقيت هم هست! »آری… با عشق هر آنچه که می خواهید می توانید به دست آوردید
۱۳۸۸ آذر ۱۸, چهارشنبه
داستانک جدید
یه چیزایی از قدیم یادمه ولی خودم نوشتم:
*************************************************************
روزی مرد جوانی عاشق دختری شد که روشندل بود,همه او را سرزنش می کردند و خرده می گرفتند که تو لیاقتت بیشتر از اینهاست,بعضی نیز عشق زودگذر تعبیر کردند,پسرک گوش نمی داد عاشقانه دخترک را دوست داشت عمرش را به پای او می گذاشت تا او احساس کمبود نکند
روزی از دخترک پرسید:آرزوی تو چیست؟
دخترک گفت:من تو زندگیم یک آرزو دارم آن هم اینکه تو را ببینم ولی افسوس که نشدنی است.
پسرک از اینکه اشک در چشمان دخترک جمع شده بود اندوهگین شد تصمیم گرفت کاری بکند از دکتر ها خواست چشمانش را به دخترک بدهند,دخترک را هم به بیمارستان آورد و به او هم گفت می خواهد آرزویش را بر آورده کند,این بار هم اشک در چشمان دخترک جمع شد ولی این بار اشک شوق بود
عمل با موفقیت انجام شد با چشمان پسر دخترک دنیا را دید,پسرک را نیز دید و به او گفت:تو نابینا هستی!!!من اگر می دانستم تو کوری عمرم را با تو هدر نمی دادم,من رو با تو دیگر کاری نیست
پسرک آرام بر روی تخت نشست و زیر لب خدا را شکر کرد که توانسته بود آرزوی عشقش را بر آورده کند.
*************************************************************
روزی مرد جوانی عاشق دختری شد که روشندل بود,همه او را سرزنش می کردند و خرده می گرفتند که تو لیاقتت بیشتر از اینهاست,بعضی نیز عشق زودگذر تعبیر کردند,پسرک گوش نمی داد عاشقانه دخترک را دوست داشت عمرش را به پای او می گذاشت تا او احساس کمبود نکند
روزی از دخترک پرسید:آرزوی تو چیست؟
دخترک گفت:من تو زندگیم یک آرزو دارم آن هم اینکه تو را ببینم ولی افسوس که نشدنی است.
پسرک از اینکه اشک در چشمان دخترک جمع شده بود اندوهگین شد تصمیم گرفت کاری بکند از دکتر ها خواست چشمانش را به دخترک بدهند,دخترک را هم به بیمارستان آورد و به او هم گفت می خواهد آرزویش را بر آورده کند,این بار هم اشک در چشمان دخترک جمع شد ولی این بار اشک شوق بود
عمل با موفقیت انجام شد با چشمان پسر دخترک دنیا را دید,پسرک را نیز دید و به او گفت:تو نابینا هستی!!!من اگر می دانستم تو کوری عمرم را با تو هدر نمی دادم,من رو با تو دیگر کاری نیست
پسرک آرام بر روی تخت نشست و زیر لب خدا را شکر کرد که توانسته بود آرزوی عشقش را بر آورده کند.
گربه فداكار جان صاحبش را نجات داد
مقامات آتشنشاني منطقه «اورال» در روسيه اعلام كردند: در يك اقدام عجيب گربه فداكار جان صاحب مستش را از آتشسوزي منزل مسكونياش نجات داد.به گزارش ايسنا، رييس دپارتمان آتشنشاني «پرم» در اورال روسيه در مصاحبهاي با رسانههاي دولتي اين كشور، بيان كرد: اين مرد حين مستي و با سيگار روشن در دستش به خواب رفته بود كه اين واقعه باعث وقوع آتشسوزي در آپارتمان محل سكونتش شد، اما گربه اين مرد به موقع موفق شد صاحب خود را از وقوع آتشسوزي خبردار كرده و او را از زنده زنده در آتش سوختن نجات داد.اين مقام مسوول دپارتمان آتشنشاني در ادامه خاطر نشان كرد: اين گربه فداكار با پريدن بر روي صورت صاحبش و چنگ زدن به وي باعث شد تا اين مرد نجات يابد.در گزارش خبرگزاري ريانووستي آمده است كه ماموران آتشنشاني تنها در سه دقيقه به آپارتمان در حال سوختن رسيده و موفق شدند اين آتشسوزي را پيش از سرايت به ديگر منازل و ساختمانها خاموش كنند.همچنين در گزارش ماموران آتشنشاني منطقه «پرم» آمده است كه به جز اين مرد و گربهاش شخص ديگري ساكن اين مجتمع آپارتماني نبوده است.به گزارش ايسنا، بر اساس اعلام دپارتمان بهداشت روسيه، در سال گذشته ميلادي 15 هزار و 165 نفر از جمله 584 كودك در حوادث مرتبط با آتشسوزيها در اين كشور جان خود را از دست دادند، اين در حاليست كه در ايالات متحده آمريكا با جمعيتي دو برابر جمعيت روسيه، هر ساله تنها سه هزار و 400 نفر به دليل وقوع آتشسوزي جان خود را از دست ميدهند، چرا كه مسايل امنيتي در ساختمانها در آمريكا رعايت ميشود، اما در روسيه اين مسايل اصلا رعايت نميشود.
۱۳۸۸ آذر ۱۷, سهشنبه
داستانک
از وبلاگ یکی از دوستان بلند کردم خودم گفتم تا کسی مثل بعضی ها پشت سرم حرف در نیاره!!!
فردا آخرین روز دادگاه طلاقشان بود. قاضی دادگاه گفته بود: <<تا فردا صبح بروید فکراتون رو بکنید، هر کدامتان فکر کردید هنوز هم می تویند همدیگر رو دوست داشته باشید، به اون یکی تلفن کنه، اگر با هم تماس نگرفتین ساعت نه فردا اینجا باشید...>>
حالا زن با دختر 16 ساله اش در خانه بود و مرد شب را در شرکتی که مدیر عاملش بود گذراند. وقتی فکر کرد باورش شد که به زنش خیلی ظلم کرده، به همین خاطر تلفن را برداشت و شماره منزل را گرفت، یک بار، دو بار... ده بار گرفت. تلفن زنگ می خورد اما کسی گوشی را بر نمی داشت. مرد عصبی شد: <<لابد شماره منو دیده که گوشی را بر نمی دارد... به درک.>>
زن اما... لحظه ای چشم از تلفن بر نداشت و دعا می کرد که مردش تلفن بزند، اما صدای زنگ تلفن در نیامد، او خبر نداشت که دخترش از دست مزاحمان تلفنی، دو شاخه را از پریز کشیده!
فردا آخرین روز دادگاه طلاقشان بود. قاضی دادگاه گفته بود: <<تا فردا صبح بروید فکراتون رو بکنید، هر کدامتان فکر کردید هنوز هم می تویند همدیگر رو دوست داشته باشید، به اون یکی تلفن کنه، اگر با هم تماس نگرفتین ساعت نه فردا اینجا باشید...>>
حالا زن با دختر 16 ساله اش در خانه بود و مرد شب را در شرکتی که مدیر عاملش بود گذراند. وقتی فکر کرد باورش شد که به زنش خیلی ظلم کرده، به همین خاطر تلفن را برداشت و شماره منزل را گرفت، یک بار، دو بار... ده بار گرفت. تلفن زنگ می خورد اما کسی گوشی را بر نمی داشت. مرد عصبی شد: <<لابد شماره منو دیده که گوشی را بر نمی دارد... به درک.>>
زن اما... لحظه ای چشم از تلفن بر نداشت و دعا می کرد که مردش تلفن بزند، اما صدای زنگ تلفن در نیامد، او خبر نداشت که دخترش از دست مزاحمان تلفنی، دو شاخه را از پریز کشیده!
۱۳۸۸ آذر ۱۶, دوشنبه
خدا را فراموش نکن
چرا هر وقت در کاری گیر می کنیم یاد خدا می افتیم؟یعنی باید همیشه وقتی که از همه جا ناامید شده ایم یاد خدا بیفتیم؟
نمی شود در وقت شادی ها بیشتر یاد خدا بود؟قربون بزرگیت برم خدا...
شب های دراز بی عبادت چه کنم
طبعم به گناه کرده عادت چه کنم
گویند کریم است و گنه می بخشد
گیرم که ببخشد ز خجالت چه کنم...
زود قضاوت نکنیم!!!
یاد شادروان منوچهر نوذري كسي كه همواره با عبارت «به نام يگانه عالم» سخن خود را آغاز ميكرد و بعدها به «آقاي خنده ايران» شهرت يافت
درگذشت بعضی از بزرگان برایم بسیار ناراحت کننده بود روزی که منوچهر نوذری رفت بسیار ناراحت شدم و از خدایم خواستم جای خوبی در دنیای باقی به او بدهد,چون او سالها دل مردم را شاد کرده بود.
بر عکس چهره جدی,همیشه لبخند را بر لبان هر فردی که اراده می کرد جاری می ساخت.
شادروان منوچهر نوذري علاوه بر هنرنمايي در عرصهي راديو و دوبله در اجراي تلويزيوني نيز موفق ظاهر شد. «مسابقهي هفته» با اجراي او به يكي از پربيننده ترين برنامههاي زمان خود تبديل شد.
بر عکس چهره جدی,همیشه لبخند را بر لبان هر فردی که اراده می کرد جاری می ساخت.
شادروان منوچهر نوذري علاوه بر هنرنمايي در عرصهي راديو و دوبله در اجراي تلويزيوني نيز موفق ظاهر شد. «مسابقهي هفته» با اجراي او به يكي از پربيننده ترين برنامههاي زمان خود تبديل شد.
تيپهاي «آقاي ملون» و «دست و دلباز» را در برنامهي راديويي «صبح جمعه با شما» به ياد داريم.
هنرمنداني كه سالها در عرصههاي مختلف همكار و شاگرد «آقاي خندهي ايران» بودهاند و بعضي از آنان مانند مرحوم حميد عاملي به خاطرهها پيوستهاند، در طول سالهاي پس از فوت زندهياد نوذري، با تاثر به يادآوري خاطرات خود پرداختند و از توجه به پيشكسوتان در زمان حياتشان سخن گفتند.
به گزارش ايسنا شادروان حميد عاملي ميگفت: آن قدر در خاكها دنبال زيرخاكيها ميگردند، كه فراموش ميكنند عدهاي روي خاك هستند كه بايد بيش از اين قدرشان را بدانند. تمام وجود هنرمند احساس است، همين جا اعلام ميكنم اكثر هنرمندان از غصه ميميرند، كاري كنيد كه آنها كمتر غصه بخورند.منوچهر اسماعيلي - پيشكسوت دوبله در توصيف ويژگيهاي اخلاقي شادروان نوذري ميگويد: او بدون دعوت، تمام قلبها را تسخير كرد، چه كسي است كه دوست نداشته باشد كه همه، دوستش داشته باشند، وجودش آرامش دهد، اسمش تسكين و حضورش امنيت دهد.او ادامه ميدهد: نوذري در نبردهاي سهمگين زندگي، دستش در گرههاي كور بازنشدهي مردم بود، اين كار، يك ارزش است و هر كدام از ما كه خواستيم، اداي اين كار را در آوريم، بيشتر خودمان را رسوا كرديم.شاپور قريب هم با اشاره به علاقهي شادروان نوذري به كارش و حرفهييگري او اظهار ميكند: پس از ساخت سومين فيلمم، شادروان نوذري مرا براي مصاحبه به راديو دعوت كرد؛ بعدها به من گفتند كه او براي گفتوگو با من دربارهي آن فيلم، 18 بار آن را ديده بود.زهره شكوفنده- يكي از شاگردان شادروان نوذري در دوبله - دربارهي راز مانايي نوذري ميگويد: سالها پيش، مرحوم نوذري به من گفت« مثل خودت باش، وجود خودت را در هر فيلم بگذار»، شايد به خاطر رعايت اين نكته است كه آثارم با استقبال مردم روبهرو ميشود.ايرج نوذري-پسر شادروان نوذري- به تاثير حضور «آقاي خندهي ايران» در برنامهي «صبح جمعه با شما»اشاره و اظهار ميكند:در زمان جنگ تحميلي، مردم به راحتي نميخنديدند. در چنين شرايطي «صبح جمعه با شما» پخش ميشد و در خطر مقدم قرار داشت. جانبازاني را ميشناسم كه ميگفتند از اين برنامه و مرحوم نوذري روحيهي زيادي ميگرفتند.فرزاد حسني از شاگردان شادروان نوذري در راديو با اشاره به برگزاري مراسم برزگداشت براي پيشكسوتان ميگويد: هدف از برگزاري بزرگداشت تنها براي ماندن اسم اين بزرگان نيست، چرا كه با توجه به كوتاه بودن دست آنها از دنيا چندان به اسم احتياج ندارند. آثار آنها «باقيات صالحات» است كه گذاشته و رفتهاند، بنابراين نفع اصلي برپايي مراسم بزرگداشت متوجهي جامعهي كنوني ميشود.به گزارش ايسنا، سـال 84 زندهياد منوچهر نوذري بر اثر عارضه قلبي، كليوي و ديابت به ديار باقي شتافت و 16 آذر ماه ، يادآور روز درگذشت اوست.
زندهياد نوذري هم چنين در مقطعي به اجراي برنامهي «صندلي داغ» پرداخت كه يكي از قسمتهاي به يادماندني آن زماني بود كه پسرش ـ ايرج نوذري- در جايگاه مهمان روبرويش قرار گرفت.
یادش گرامی و خدایش بیامرزد.
سالگرد درگذشت سعدی سینمای ایران استاد علی حاتمی
بعضی ها می آیند و می روند حتی خودشان هم دلیل آمدن و رفتنشان را نمی فهمند ولی شاید بعضی شخصیت ها تکرار نشدنی باشند
آنها نه تنها در زمان حیات بر روی جامعه خود تاثیر می گذارند بلکه بعد از حیات نیز یادی به نیکی باقی می ماند استاد علی حاتمی نیز از آن سری آدم هاست.
14 آذر 1388سیزدهمین سالگرد عروجش به سرای باقی گرامی باد.
حاتمي سال 1323 در خيابان شاهپور، کوچه ارديبهشت متولد ميشود. اينجا همان محلهاي است که رضا خوشنويس «هزاردستان» از آن به عنوان نشاني محل سکونتش به مستنطق ششانگشتي ياد ميکند. حاتمي در سالهاي درس و مشق به اقتضاي سن و سال، نمايشنامهاي کوتاه مينويسد و همراه دوستانش آن را در محلهشان به اجرا درميآورد. اين موضوع نشان از قريحه هنري اين کارگردان نامآور سينماي ايران دارد که در سالهاي نوجواني هم به اين هنر علاقمند بود.او در ادامه تحصيلات پس از کلاس نهم در هنرستان آزاد هنرهاي دراماتيک در رشته نمايشنامهنويسي ثبتنام ميکند. حاتمي سال 1343 در 20 سالگي وارد دانشکده هنرهاي دراماتيک ميشود. در همين دوران و پس از رفتن به دانشکده اولين نمايشنامه خود «ديب» (ديو) را مينويسد و ارديبهشت 1344 آن را در تالار نمايش هنرهاي دراماتيک به مدت سه شب به اجرا درميآورد. حاتمي سپس نمايش «خاتون خورشيدباف» يا «دختر نارنج و ترنج» را در هفت پرده و سپس نمايشنامههاي «چهل گيس» ، «خاتون و شهر آفتاب و مهتاب» و «قصه حرير و مرد ماهيگير» را مينويسد. نمايشنامه مدرن «آدم و حوا» يا «برج زهرمار» که تحولي در کار حاتمي است، زمينه آشنايي او با مسئولان تلويزيون را فراهم ميکند.حاتمي دهه 1340 به استخدام تلويزيون ملي درميآيد و در بخش فيلمنامهنويسي اين سازمان مشغول به کار ميشود. او تا سال 1346 فعاليت هنري خود را با نوشتن فيلمنامههاي مختلف براي تلويزيون ادامه ميدهد و مدتي نيز براي تلويزيون روستا که آن روزها تازه تأسيس شده بود، فيلمهاي آموزشي مي سازد.البته نام او در عنوانبندي اين فيلمها ذکر نميشود، چرا که حاتمي اعتقاد دارد تلويزيون روستا صرفاً يک عنوان است و برنامههاي آن با واقعيتهاي زندگي روستاييان جور درنميآيد. او در همان سالها قيد اين کار را ميزند. سال 1348 که کيميايي، مهرجويي و تقوايي فيلمهايي مانند «گاو» ، «قيصر» و «آرامش در حضور ديگران» را ميسازند، حاتمي خود را براي ساخت فيلم «حسن کچل» آماده ميکند. او در 25 سالگي «حسن کچل» را به صورت رنگي (نه سياه و سفيد که سنت فيلمهاي ايراني آن دوران است) فيلمبرداري ميکند.حاتمي در «حسن کچل» همچون فيلمسازي عمل ميکند که گويي نيم قرن از عمرش گذشته است. سبک کاري او در اين فيلم مثل نمايشنامههاي ابتدايياش متأثر از سنت سخنوري و نقالي است. اين فيلم کمدي موزيکال در سال 1349 در 15 سينما به نمايش در ميآيد و چهارمين فيلم پرفروش ميشود. حاتمي سپس فيلمنامه «طوقي» را مينويسد که داستاني عاشقانه بر مبناي قصه »ويس و رامين» است. پس از «قيصر» کيميايي، اين فيلم هم موجي نو در سينماي ايران به راه مياندازد. هر چند منتقدان آن زمان اعتقاد داشتند حاتمي در شخصيتپردازي «طوقي» از «قيصر» کمک گرفته، ولي او اين موضوع را انکار ميکند. «طوقي» سال 1349 به نمايش درميآيد و پرفروش ميشود. فيلم بعدي حاتمي «بابا شمل» است با همان حال و هواي «حسن کچل». آن مرحوم دوست داشت فيلمسازي خود را در روال «حسن کچل» و «بابا شمل» ادامه دهد، اما شکست تجاري فيلم و شرايط آن زمان او را به اين نتيجه ميرساند که دوره اين نوع فيلمها سپري شده است. در همين زمان او «قلندر» را بر مبناي باورهاي عاميانه ميسازد که سوم فروردين 1351 به نمايش درميآيد.حاتمي سال1351 کمدي سياه و تلخ »خواستگار» را ميسازد که اين فيلم هم در گيشه شکست ميخورد. او سپس همراه با سرمايهگذار اين فيلم، اثر تاريخي »ستارخان» را ميسازد که گوشهاي از تاريخ مشروطيت ايران را به تصوير کشيده و علاقه او را به ماجراها و آدمهاي تاريخي نشان ميدهد. اما نمايش اين فيلم با انتقاد بسياري از مورخان و منتقدان مواجه ميشود. او پس از نمايش اين سه فيلم سال 1352 به تلويزيون بازميگردد و فعاليت مجدد خود را در اين سازمان با ساخت مجموعه شش قسمتي «مثنوي معنوي» آغاز ميکند. حاتمي در شش قسمت مستقل اين مجموعه حکايتهايي کوتاه از مولانا را به تصوير درميآورد و بلافاصله مجموعه تلويزيوني «صاحبقران» را توليد ميکند. او سال 1355 به سازمان سينمايي «پيام» ميرود تا فيلم «سوتهدلان» را کليد بزند. اين فيلم ديماه 1356 به نمايش درميآيد. حاتمي سپس توليد يک مجموعه تلويزيوني عظيم را آغار ميکند که نام اوليه آن «تهران، روزگار نو» يا «جاده ابريشم» است اما با نام «هزاردستان» به نمايش درميآيد. همزمان با انقلاب اسلامي تهيه اين مجموعه با وقفه مواجه ميشود و حاتمي در اين فاصله تهيه فيلمي ديگر را با نام »حاجي واشنگتن» براي شبکه يک آغاز ميکند که مقارن با سال 1360 است. فيلم سال 1361 در اولين جشنواره فجر نمايش داده ميشود و پس از آن تنها در چند شهرستان کوچک امکان اکران پيدا ميکند.مرحوم حاتمي همان سال فيلم «کمالالملک» را ميسازد که نمايش آن سال 62 با واکنشهاي متفاوت روبرو ميشود. نگاه حاتمي در اين فيلم معطوف به گوشهاي از تاريخ هنر ايراني است. او با وجود نقطه نظرهاي منفي و مثبتي که درباره آثار وي ارائه ميشد، ساخت فيلمي ديگر را با عنوان «جعفر خان از فرنگ برگشته» آغاز ميکند.در واقع حاتمي در مقطعي اين فيلم را ميسازد که مسئله خنديدن و نخنديدن تماشاگران سينما به شدت مورد بحث بود. خود وي نيز معتقد است «جعفر خان از فرنگ برگشته» اولين فيلم کمدي سينماي ايران در دوران پس از انقلاب است. همان سالها حاتمي که يکي از دلايل متوقف ماندن مجموعه «جاده ابريشم» يا «هزار دستان» را نبود يک شهرک سينمايي ميداند، تصميم ميگيرد براي ادامه توليد اين مجموعه دست به ساخت شهرک سينمايي بزند که امروز يکي از بهترين و مهمترين گنجينههاي سينمايي کشور محسوب ميشود. زندهياد علي حاتمي پس از ساخت مجموعه تلويزيوني عظيم «هزاردستان» که با استقبالي خوب مواجه مي شود، سال 1368 فيلم سينمايي «مادر» و پس از آن «دلشدگان» را ميسازد. پروژه بعد وي »ملکههاي برفي» است که تا مرحله تدارکات نيز پيش ميرود. حاتمي به طور همزمان فيلمنامه «آخرين پيامبر» را نيز آماده ميکند. اما قبل از آنکه تدارکات عظيم ساخت اين فيلم فراهم شود ، فيلمنامهاي ديگر با نام «جهانپهلوان تختي» مينويسد. در ميانه راه ساخت اين فيلم است که بيماري فرصت به سرانجام رساندن کار را نميدهد. پرونده «جهان پهلوان تختي» پس از فوت وي با حضور بهروز افخمي بسته ميشود.
به گزارش ایسنا حاتمی میگفت:«هدف من در سینما، ساختن فیلمهایی است که دارای جنبههای فرهنگی باشد ـ منظور از فرهنگ، نه اینکه کاری ادیبانه ارائه نمایم که قهرمانانش برای هم شاهنامه بخوانند، مطلقا چنین چیزی نیست هدف من اینست که در فیلمهایم بتوانم فرهنگ مردم، فرهنگ ایرانی را نشان دهم... .»
خدایش رحمت کند ...
خدایش رحمت کند ...
اشتراک در:
پستها (Atom)