۱۳۸۹ شهریور ۲۰, شنبه
تولید بزرگترین شکلات جهان
یاور همیشه مومن
متن آن تقدیم شما:
//////////\\\\\\\\\\\\
یاور همیشه مؤمن تو برو سفر سلامت
اگه مدیون تو باشم اگه از تو باشه جونم
اگه مدیون تو باشم اگه از تو باشه جونم
وقتی شب، شب سفر بود توی كوچههای وحشت
یاور همیشه مؤمن تو برو سفر سلامت
ای طلوع اولین دوست ای رفیق آخر من
یاور همیشه مؤمن تو برو سفر سلامت
۱۳۸۹ شهریور ۱۹, جمعه
مهمترین خبر ایران در چندین سال گذشته!
حميد بقايي، اظهار داشت: «منشور كوروش كه تاكنون در موزه بريتانيا نگهداري ميشد صبح امروز وارد كشور شده است».
وي در ادامه افزود: «خوشبختانه با پيگيريهاي سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري منشور كوروش در ساعت 4:25 دقيقه صبح امروز با تدابير امنيتي ويژه از فرودگاه امام خميني(ره) وارد كشور شد».
رئيس سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري تاكيد كرد: «منشور كوروش براي مدت 4 ماه در ايران حضور خواهد داشت كه آخرين باري كه اين منشور از موزه بريتانيا براي نمايش به ايران وارد شده بود تنها 10 روز به نمايش گذاشته شد».
بقايي در ادامه با بيان اينكه ويترين نمايش منشور كوروش نيز از بريتانيا به ايران منتقل شده است گفت: «اين ويترين داراي 182.5 سانتيمتر ارتفاع، 800 سانتيمتر عرض و 800 سانتيمتر عمق است».
به گفته وي منشور كوروش كه به عنوان نخستين منشور حقوق بشر در تمام دنيا مشهور است فردا با حضور كارشناسان از بسته خارج ميشود و در ويترين مورد نظر قرار ميگيرد كه به زودي زمان نمايش عمومي آن اعلام خواهد شد.
رئيس سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري اظهار داشت هياتي به سرپرستي جانكرتيس، مدير بخش خاورميانه موزه بريتانيا و مكگريگور، مدير موزه بريتانيا فردا در مراسم انتقال منشور كوروش به ويترين حضور خواهند داشت.
آنچه از بابا لنگ دراز نمی دانید!
"آليس جين چندلر وبستر"، در 24 جولاي سال 1876 ميلادي در "فلوريدا" به دنيا آمد. او تنها فرزند خانواده بود. كودكىاش در خانوادهاى گذشت كه به ادبيات و نشر انديشه و فرهنگ، توجه ويژهاى داشتند. پدر او، يكي از ناشران بزرگ نيويورك و "مارك تواين"، نويسندهي نام آور آمريكايى، كه آثار شناخته شدهاي همچون "هاكلبريفين"، "شاهزاده و گدا" و "تام ساير" را در كارنامهي تلاشهاي خود به ثبت رسانده است، دايى مادرش بود. پندارهاي كودكى در آفرينش داستانهاى آيندهي جين وبستر كارآمدي بسزايى داشت. سرگرمى دوست داشتني او، خواندن كتاب بود و نسبت به آنچه در پيرامونش مىگذشت، حساسيت بسياري داشت. پس از دانش آموختگي، بر آن شد تا نويسندگى را به عنوان پيشهي هميشگي خود برگزيند. او نويسندهاى خستگى ناپذير و پركار بود. هرچند در آغاز، كاميابي چندانى در جلب نظر ناشران به دست نياورد، ولى به تلاش خود ادامه داد؛ چرا كه او به نويسندگى همچون پيشهاى مينگريست كه توانايي بيدار كردن وجدان خفتهي انسانها را داشت و مىتوانست روح انسان دوستى و خيرخواهى را در آنها زنده كند. او چندين مجموعه داستان و نمايشنامه را به رشتهي تحرير درآورد، تا سرانجام يكى از آنها با نام "زماني كه پتى به دانشگاه مىرفت"، در سال ۱۹۰۳ به چاپ رسيد. اين داستان، به گونهاي، زندگينامهي او در دوران دانشكده به شمار ميرفت كه با شخصيتپردازى نزديكترين دوستش در نقش نخست داستان پديد آمد. داستانهاى او سرشار از پرداختن به جزييات است و اين ويژگى بر گيرايي آثار او مى افزايد. اين نويسندهي سخت كوش، با آفرينش رمان "بابا لنگ دراز"، به خواست قلبىاش رسيد. او سالها در انديشهي نوشتن داستانى بود كه تهيدستي، عشق، تلاش و انسان دوستى را در بر گيرد و همهي اين ويژگيها را در اين داستان گنجاند. انتشار اين كتاب با پيشباز منتقدين [ =خرده گيران ] و كارشناسان ادبى روبرو شد. يك سال پس از اين كاميابي، او رمان "دشمن عزيز" را نوشت؛ كتابى كه با وجود آزادي داستان، به گونهاي، ادامهي داستان "بابا لنگ دراز" است و به خوبى، روند پيشرفت انديشهي نويسنده را در برخورد با مسايل مهم و انساني بشر نمودار مىسازد. "دشمن عزيز"، آخرين اثر وبستر بود؛ چرا كه او پس از به دنيا آوردن دخترش، چشم از جهان فروبست. اگرچه جين، سالهاى زيادى زندگي نكرد، آثارى كه از وى به جا ماند، روح انسان دوستى و مهرورزى را در قلب خوانندگانش زنده مىكند و همواره، بخش ارزندهاى از گنجينهي ادبى جهان به شمار مىرود.جين، دوران مدرسه را با شور و دلبستگي ويژهاي در مدرسهي "والس" سپري كرد و در آن سالها داستانهاي بسياري نوشت كه با نام "مجموعه آثار جين" در انتشارات پدرش به چاپ رسيد. بدون ترديد، كمكهاي پدر جين و مارك تواين (دايي مادرش)، نقش بسيار مهمي در رشد و پرورش استعدادهاي او در زمينهي نويسندگي داشته است. او در دوران نوجواني به شدت تحت تاثير داستانها و نوشتههاي مارك تواين قرار گرفت و به اين ترتيب، دلبستگي و استعداد زيادي براي نوشتن در خود احساس كرد. جين در دوران نوجواني، زمان زيادي را صرف پژوهش ميكرد و هر كتاب ارزشمندي را كه به دستش ميرسيد، به دقت ميخواند. سبك نوشتاري جين وبستراين نويسندهي بزرگ، بيشتر به خواندن كتابهايي كه نثري ساده و روان داشت و ميتوانست به سادگي، با دنياي زندگي راستين او ارتباط برقرار كند، دلبسته بود.شيوهي نگارش جين وبستر، بسيار نزديك به شيوهي نگارش مارك تواين است؛ يعني ساده و روان. از آنجايي كه او توجه زيادي به خواستهها و دلبستگي هاي همسن و سالان خود داشت و رفتارهاي آنها را به دقت بررسي كرده و در مورد آنها مي انديشيد، همواره در تلاش بود تا در نوشتن داستانهاي خود، از اين تجربهها بهره گيرد تا نوجوانان بتوانند ارتباط بهتري با شخصيتها، رويدادها و داستانهايش برقرار كنند. جين از اينكه ميديد نوجوانان با داستانهاي مارك تواين، ارتباط نزديكي داشته و از خواندن آنها لذت ميبرند، بسيار شادمان بود و بنابراين، در تلاش بود تا از تجربههاي ارزشمند او براي رسيدن به اهدافش در زمينهي نويسندگي بهره گيرد. "مجموعه آثار جين وبستر"، بيشتر، داستانهايي جذاب [ =گيرا ]، ساده و خواندني است كه نه تنها مورد توجه نوجوانان قرار گرفته، بلكه توانسته است بخش گستردهاي از بزرگسالان را نيز به سمت خود بكشاند. براي نمونه، "بابا لنگ دراز"، يكي از مهمترين و پربينندهترين آثار اوست كه در سال 1912 منتشر شد. بدون ترديد، داستان "بابا لنگ دراز"، نقش بسيار مهمي در جاودانگي نام اين نويسنده در ادبيات داستاني نوجوان داشته است. جين وبستر، نويسندهي بزرگ آمريكايي بر اين باور است كه دوران طلايي مدرسه، دوستان خوب، پژوهش، پندهاي پدر و دايي مادرش، مارك تواين، نقش بسيار مهمي در كاميابيهاي او در زمينهي نويسندگي داشته است. آثار جين با وجود داشتن متني ساده و روان، سرشار از عواطف پاكي است كه ميتواند هر انسان آزادانديشي از هر گروه سني را نيز با خود همراه سازد. انديشههاي آفرينندهي داستان بابالنگ درازجين فرد بسيار حساسي بود كه تفاوت طبقاتي بين دو طبقهي تهيدست و توانگر آن روزگار بيش از هر چيز ديگري مايهي آزار و رنجش او ميشد. از اين رو ارزش نهادن مديران مدارس به دختران توانگر و ارج ننهادن و بيتوجهي آنها به دختران تهيدست، زمينهي مناسبي را فراهم آورد تا انديشهي آفرينش اثري همچون "بابا لنگ دراز" در ذهن او جان بگيرد.اين داستان، بيانگر توجه نويسنده به تلاشهاي اجتماعي و حق مشاركت اجتماعي زنان است. از آنجايي كه اين كتاب، يكي از پرفروشترين و كامرواترين آثار جين وبستر شناخته شده، تاكنون مجموعههاي نمايشي گوناگوني از روي آن ساخته شده است. در سال 1952، يك نمايشنامهي كمدي بريتانيايي به نام "جودي عاشق ميشود"، از روي اين داستان ساخته شد و به روي صحنه رفت. در سالهاي 1919، 1931، 1935 و همچنين 1955 ميلادي نيز فيلمهاي سينمايي گوناگوني در بسياري از كشورها بر مبناي داستان بابالنگ دراز ساخته شـده اسـت. در سال 2005 نيز در كره، يك فيلم تلويزيوني از روي داستان بابالنگدراز ساخته شد توجه گروه گسترده اي از بينندگان را به خود جلب كرد. يكي از پرآوازهترين و دوست داشتنيترين فيلمهاي سينمايي ساخته شده از روي اين داستان كهن، يك فيلم كمدي- موزيكال هاليوودي است كه در "فرانسه"، "نيويورك" و "شهرك دانـشـگـاهـي واتـسـون" در ايـالـت" مـاسوچوست" آمريكا فيلمبرداري شده و كارگرداني اين فيلم سينمايي را "جين نگولسكو" بر عهده داشته است. جین وبستر، نویسنده و روزنامه نگار آمریکایى، در آستانهي زادروز چهل و یک سالگىاش (۱۹۱۶) در "نيويورك"، دیده از جهان فروبست.این نویسنده که خود، دوستدار بچه ها بود، نتوانست برای فرزندش مادری کند و پس از به دنيا آوردن او درگذشت. كتابهاي جين وبستر : - زماني كه پتي به دانشكده ميرفت؛ - پتي و پريسيلا؛ - تنها پتي؛- شاهدخت ويت؛ - جري جوان؛ - هياهوي بسيار درباره پيتر؛ - شاهكار وي بابالنگ دراز كه سبب نام آوري او گرديد و- دشمن عزيز برگرفته از :http://hamvareh.blogfa.comhttp://omid_pen.persianblog.irhttp://persianbook.nethttp://www.gtalk.ir
عید سعید فطر همراه با اس ام اس
——————– ——————–
در این بهار رحمت و غفران و مغفرت ………. خوشبخت آن کسی ست که بخشیده می شود
——————–——————–
رمضان آمد و روان بگذشت ………. بود ماهی به یک زمان بگذشت
——————– ——————–
شب قدری به عارفان بنمود ………. این معانی از آن بیان بگذشت
——————– ——————–
مزرع سبز فلک دیدم و داس مه نو ؛ یادم از کشته خویش آمد و هنگام درو …. آیا چیزی قابل درو در این رمضان کاشته ایم؟
——————– ——————–
من کنون روز جاوید گرفتم ز جهان ؛ گر شما در هوس عید بقایید همه .
——————– ——————–
بیا که ترک فلک خوان روزه غارت کرد ؛ هلال ماه به دور قدح اشارت کرد .
——————– ——————–
ثواب روزه و حج قبول ، آن کسی برد ؛ که خاک میکده عشق را زیارت کرد .
——————– ——————–
شهر صیام رفت و توبه نمودم ولی چه باک ؛ با رؤیت هلال روی تو افطار می کنم.
——————– اس ام اس عید فطر ——————–
کسان که در رمضان چنگ می شکستند ؛ نسیم گل بشنیدند و توبه بشکستند .
——————– ——————–
عید رمضان آمد و ماه رمضان رفت ؛ صد شکر که این آمد و صد حیف که آن رفت …
——————– ——————–
چه زود رفت این رمضان عمر ما …… پس ، بر لب جوی نشین و گذر عمر بین .
——————–——————–
تا ز رویت گرفته ام روزه ، جز به یادت نکرده ام افطار
——————–——————–
می تونی چشماتو ببندی و منو تو ذهنت تصور کنی؟…تونستی؟…به شما تبریک می گم! شما ماه رو دیدید! عید سعید فطر مبارک
——————– ——————–
کجایی؟؟ همه دارن رو پشت بوم دنبالت میگردن آخه ماه من میخوان ببینن فردا عیده یا نه
——————– ——————–
عید رمضان آمد و ماه رمضان رفتصد شکر که این آمد و صد حیف که آن رفت
——————– ——————–
عید فطر مبارک. الان جلوی آینه بودم ماهو دیدم
——————– ——————–
با خوردن اگر حال تو جا می آیدخوش باش که ایام صفا می آیدآماده به حمله باش در این شب عیدوقتی که صدای ربنا می آید
——————– ——————–
با فرا رسیدن عید سعید فطر امشب همه ی اصفهانی ها در اقدامی عجیب بیرون از خانه خوابیدند تا فطریه ی خود را نپردازند!!!!!
——————– ——————–
عید فطر مبارک. الان جلوی آینه بودم ماهو دیدم.
——————– ——————–
کجایی؟؟ همه دارن رو پشت بوم دنبالت میگردنآخه ماه من میخوان ببینن فراد عیده یا نه
——————– اس ام اس عید فطر ——————–
با تمام شدن ماه رمضان در های رحمت خدا بسته خواهد شد. لای در نمونی!
——————– ——————–
حلول ماه شوال و عید سعید فطر مبارک باد!
——————– ——————–
عید فطر، روز چیدن میوه های شاداب استجابت مبارک باد
——————– ——————–
این عید فرخنده را به همگی شما عاشقان و دلدادگان صیام تبریک و تهنیت عرض می نمایم.
——————– ——————–
عید سعید فطر بر شما مبارک باد
——————– ——————–
به دلیل استقبال بی نظیر شما روزه داران عزیز, عید فطر به تعویق افتاده و ماه رمضان تا یک ماه دیگر تمدید گردید!
——————– ——————–
همیشه وقتی مهمونی ها تموم میشه، حس غریبی دارم…چه برسه به این دفعه که مهمونی خدا داره تموم میشه…
——————– ——————–
استشمام عطر خوش بوی عید فطر از پنجره ملکوتی رمضان گوارای وجود پاکتان
——————– ——————–
مناجات غضنفر باخدا : خدایا ماه رمضان را مانند المپیک هر ۴ سال یک بار آن هم در یک کشور برگزار کن!!
——————– ——————–
خدایا به ما توفیق ده تا از کسانی باشیم که حاصل دسترنج یکماه ی خود را در رمضان، از این به بعد هم حفظ کنیم.
۱۳۸۹ شهریور ۱۸, پنجشنبه
استیل در زندگی!
خصوصیات یک مرد واقعی
طی چند سال گذشته به من ثابت شده که اکثر مردها فاقد این فونداسیون و بنیاد هستند تا بتوان به آنها قانون ها و اصول دیگر را آموزش داد. تعاریف بسیاری برای یک مرد وجود دارد و افراد مختلف نظریه های متفاوتی دارند. اما من در اینجا آنچه واقعاً لازم است بدانید را برایتان آورده ام. ویژگی اول: یک مرد واقعی محکم و قوی است یک مرد واقعی گریه نمی کند، زاری نمی کند، شکایت از چیزی نمی کند، بیمار نمیشود، و لازم نیست هر بار که عطسه کرد به پزشک مراجعه کند. یک مرد واقعی تصمیم می گیرد و با عواقب و نتایج این تصمیمات روزگار می گذراند. یک مرد واقعی مسئولیت اعمال و حرف های خود را بر عهده می گیرد. یک مرد واقعی، محکم و استوار است. و با سختی های زندگی مقابله می کند. یک مرد واقعی خشن و سرسخت است و از خود احساسات نشان نمی دهد. یک مرد واقعی ستون فقرات خانواده است و نمی تواند از خود ضعف نشان دهد. اگر از عنکبوت می ترسید، مسلماً یک مرد واقعی نیستید. ویژگی دوم: یک مرد واقعی متمرکز است یک مرد واقعی تفاوت بین مهم بودن چیزی و مهم نبودن آن را می فهمد. یک مرد واقعی وقت خود را صرف کارهای بیهوده ای که هیچ عایدی برای او ندارند، نمی کند. مطمئناً کارهای زیادی برای تفریح و سرگرمی وجود دارد، اما او باید برای انجام این کارها هم دلیل داشته باشد. یک مرد واقعی خود را روی قدرت، پول و خانواده اش متمرکز میکند. هیچگاه خود را روی سکس متمرکز نمی کند. سکس در نتیجه ی داشتن قدرت، پول و خانواده، خود به خود به سراغش می آید. ویژگی سوم: یک مرد واقعی، اهمیت خانواده را درک می کند یک مرد واقعی خانواده اش را قدرتمند نگاه می دارد و به تاریخچه ی خانوادگی خود اهمیت زیادی می دهد. یک مرد واقعی می داند که فرزندانش هدیه ای از جانب خداوند هستند و باید با آنها به خوبی رفتار کند، هرچند هر از گاهی باید برای آنها قوانین و مقرراتی تعیین کند.ویژگی چهارم: یک مرد واقعی غیبت نمی کند یک مرد واقعی دهانش را می بندد و اطلاعاتش را درمورد دیگران پیش خود نگاه میدارد. یک مرد واقعی در بحث های هیچ و پوچ شرکت نمی کند و درمورد چیزهایی که از آن اطلاع ندارد و مطمئن نیست حرف نمی زند. ویژگی پنجم: یک مرد واقعی همیشه سر حرفش هست هر وقت قولی بدهد، آن را عمل می کند. و اگر بداند که از عهده ی انجام قولی بر نمی آید، هیچوقت حرفش را نمی زند. یک مرد واقعی مردن را به شکستن عهدش ترجیح می دهد. او می داند که حرفش نیز باید به قدرت عملش باشد. ویژگی ششم: یک مرد واقعی تلاش می کند تا الگو باشد یک مرد واقعی همیشه به خود و دیگران احترام می گذارد، مگر اینکه مورد بی احترامی قرار گیرد. او الگو و نمونه ای برای پیروان خود و به خصوص فرزندانش است. من هیچوقت کارهایم را به خانه نمی آورم، به همین دلیل فرزندانم من را فقط به عنوان یک پدر میشناسند. شما نیز باید همین کار را بکنید. یک مرد واقعی هیچگاه اجازه نمی دهد که فرزندانش پی به ضعف های او ببرند. ویژگی هفتم: یک مرد واقعی پول مورد نیازش را خود به دست می آورد یک مرد واقعی در انتظار صدقات و نیکوکاری های دیگران نمی نشیند. و پول پدرش نیز برای او کفایت نمی کند. او خود در جستجوی روزی خود بر می آید و اگر از پدرانش به او ارثیه ای برسد، به جای هدر دادن آن، ده برابرش می کند. ویژگی هشتم: یک مرد واقعی زن نما نیست یک مرد واقعی در گوشهایش گوشواره نمی اندازد و موهایش را بلند نمی کند. روی سینه و شکمش را نمی تراشد. او می داند که به استثنای آرایشگرش، سایر ملزومات و نیازهای بهداشتی او باید توسط یک زن انجام گیرد. یک مرد واقعی باید حداقل سه دست کت و شلوار در کمد داشته باشد و حداقل سه بار در هفته باید کت و شلوار بپوشد. یک مرد واقعی می داند که چطور باید شيك باشد. درس تمام شد خوب امروز چه یاد گرفتید؟ یاد گرفتید که قبل از اینکه بخواهید خود را یک مرد بنامید، تکالیف زیادی دارید که باید انجام دهید. نکته ی دیگری که باید به خصوصیات یک مرد واقعی اضافه کنم این است که: یک مرد واقعی همه چیز را ساده می گیرد. اگر لغات و اصطلاحات قلمبه سلمبه بلد باشد، به ندرت از آنها استفاده می کند و سعی می کند درمقابل افرادی فقط از آنها استفاده کند که تصور می کنند از او بالاتر و برتر هستند.
۱۳۸۹ شهریور ۱۷, چهارشنبه
کلاف سر در گم!
مدیر به منشی میگه برای یه هفته باید بریم مسافرت کارهات رو روبراه کن
منشی زنگ میزنه به شوهرش میگه: من باید با رئیسم برم سفر کاری, کارهات رو روبراکن
شوهره زنگ میزنه به دوست دخترش, میگه:
زنم یه هفته میره ماموریت کارهات رو روبراه کن
معشوقه هم که تدریس خصوصی میکرده به شاگرد کوچولوش زنگ میزنه میگه:
من تمام هفته مشغولم نمیتونم بیام
پسره زنگ میزه به پدر بزرگش میگه:
معلمم یه هفته کامل نمیاد, بیا هر روز بزنیم بیرون و هوایی عوض کنیم
پدر بزرگ که اتفاقا همون مدیر شرکت هست به منشی زنگ میزنه میگه مسافرت رو لغو کن من با نوه ام سرم بنده
منشی زنگ میزنه به شوهرش و میگه:
ماموریت کنسل شد من دارم میام خونه
شوهر زنگ میزنه به معشوقه اش میگه:
زنم مسافرتش لغو شد نیا که متاسفانه نمیتونم ببینمت
معشوقه زنگ میزنه به شاگردش میگه:
کارم عقب افتاد و این هفته بیکارم پس دارم میام که بریم سر درس و مشق
پسر زنگ میزنه به پدر بزرگش و میگه:
راحت باش برو مسافرت, معلمم برنامه اش عوض شد و میاد
مدیر هم دوباره گوشی رو ور میداره و زنگ میزنه به منشی و میگه :
برنامه عوض شد حاضر شو که بریم مسافرت
۱۳۸۹ شهریور ۱۶, سهشنبه
یک اتفاق جالب و قابل تامل در مسجد ارک
نکاتی مهم از همسرداری موفق
- به او اطمینان کن و تا وقتی که دلیل محکمی یرای سوء اطمینان به تو ثابت نشده به او شک نکن و نگذار همسرت چنین احساسی کند.
- هیچ گاه به همسرت بی احترامی نکن حتی زمانی که از او عصبانی هستی.
- کوچک شمردن او پیش روی فرزندان آفت خانواده است.
- تو باید کاری کنی که فرزندتان به همسرت احترام بگذارد و همسرت باید طوری رفتار کند که فرزندتان به تو احترام بگذارد.
- هرچه بیشتر همسرت را درک کنی به او نزدیک تر می شوی.
- خانواده اش را خانواده خودت بدان.
- به همسرت نشان بده که به خاطر او حاضری نظر و تصمیمت را عوض کنی.
- بگو و نشان بده که دوستش داری.
- هدیه حتما نباید گرانقیمت یا به مناسبتی باشد. گاهی اوقات یک گذشت از اشتباه یا اختصاص زمان غیرمنتظره به وی از هر چیزی ارزنده تر است.
- اغلب ما وقتی از کسی عصبانی می شویم فقط بدیهای او را به خاطر می آوریم اما بهتر است یادمان باشد که لحظات خوشی را هم با او داشته ایم.
- هنگامی علاقه همسرت را نسبت به خود بیشتر می کنی که بپذیری شادی و مشکلات او، شادی و مشکلات تو هم هست.
- اگر زندگیت را دوست داری به او سرکوفت نزن.
- دروغ گفتن به همسر می تواند مانند گام برداشتن در میدان مین، شخصیت و اعتبار تو را متلاشی کند.
- از اعتماد، محبت و مهربانی او سوء استفاده نکن.
- در مورد اختلاف ها و سوء تفاهم ها به گرمی با یکدیگر مذاکره کنید.
- لباس مورد علاقه او را بپوش و از عطری که دوست دارد استفاده کن.
- به علاقه مندی هایش توجه کن و همیشه سعی کن تا به آن ها برسد.
- اگر از موضوعی ناراحت و غمگین است، سعی کن در آن لحظات کنارش باشی.
- هیچ گاه روبروی هم قرار نگیرید، همیشه کنارهم و تکیه گاه هم باشید.
- لجبازی با همسر، لجبازی با روان، زندگی و آینده خود است.
- بی دلیل او را از علاقه مندیهایش دور نکن.
- با او عامرانه صحبت نکن، استفاده از کلماتی مانند لطفا، خواهشا، هرچی تو بگی و ... گناه و ضرری ندارد!
- هیچ گاه از شدت علاقه ات نسبت به او کم نکن، زیرا بی اندازه در ذهن او و زندگی تو تاثیر منفی می گذارد.
- هر کار خوبی که برای همسرت قصد انجام دادنش را داشتی و به دلایلی محقق نشد صادقانه برایش تعریف کن.
- همیشه از خوبی های او سخن بگو، من این طرز فکر را قبول ندارم که با تعریف از همسر یا فرزندان آن ها را مغرور و سودجو می کنیم چراکه تعریف از حسنات دیگران باعث می شود تا او بفهمد که کار خوبش برای اطرافیان مهم است و برایش ارزش قائلند و آن را درک می کنند، همین دلیل خوبی برای ادامه و ارتقای آن کار خوب می شود.
- به همسرت در هر کاری انرژی مثبت بده و آشکارا برای موفقیتش دعا کن.
- برای احساساتش بیش از هرچیزی ارزش قائل شو.
- نزد دیگران مخصوصا خانواده هایتان او را کوچک نکن.
- زود در مورد او قضاوت نکن، با یکی دو بار نتیجه گیری نمی توان فورا نظر قطعی صادر کرد چون شرایط و موقعیت های مختلف و خیلی چیزهای دیگر در نوع برخورد و رفتار افراد در زمان های مختلف متفاوت است که برای رسیدن به کلیات آن زمان و بررسی های زیادی لازم است.
- هیچ گاه همسرت را به عمد آزمایش نکن، سعی کن صبور و منطقی باشی و با زیر نظر داشتن او در شرایط طبیعی به خواسته ات برسی زیرا در آزمایش های عمدی به این علت که او از تو توقع چنین رفتار غیرمنتظره ای را نداشته احتمال دارد عکس العملی خلاف میل باطنی اش انجام دهد، ضمن اینکه از اعتمادش نسبت به تو شدیدا می کاهد.
- بهتر است چند مدتی یکبار در مورد رفتار و اعمال خود از یکدیگر نظر سنجی کنید، البته در صورتی که از ظزفیت انتقاد پذیری بالایی برخوردار هستید این کار را بکنید و به هیچ عنوان کار را به جرو بحث نکشانید.
- تهدید او مانند شلیک به مغزِ زندگی مشترکتان عمل می کند.
- هنگام بروز مشکلات امید دهنده باش نه امید گیرنده.
- با هر مشکل کوچکی راه خودت را جدا نکن، صبور و مستحکم باش تا پایه ای زندگیت قدرتمند باشد.
- از نبخشیدن اشتباه احساس افتخار نکن.
- هیچ گاه نگذار کار به جایی برسد که او تو را فردی قدر نشناس و بی معرفت بداند.
- از خانواده همسرت در هنگام بروز مشکلات دلجویی کن و یاری رسان آن ها باش.
امیر دشتکیان
Safety is often a second thought in Iran
Safety is often a second thought in Iran. This is under the asphalt. Hope there are no fires in this block!
مسواک نزدن باعث مرگ شما میشود
قبلا هم رابطه بین بهداشت پایین دهان و دندان و خطر ابتلا به بیماریهای قلبی مورد توجه دانشمندان قرار گرفته بود. اما تا کنون هیچ کسی نتوانسته بود به طور دقیق اعلام کند که چرا مسواک نزدن به طور منظم میتواند باعث مرگ شخصی شود.
اما اکنون دانشمندان دانشگاه بریستول متوجه شدند که یک باکتری معمول که باعث فساد دندانها و بیماری لثهها میشود میتواند وارد جریان خون شده و به لخته شدن خون در رگ کمک کند.
به عبارت دیگر این باکتری میتواند در نهایت باعث حمله قلبی و سکته شود که به تنهایی باعث مرگ 200 هزار نفر در بریتانیا میشود.
در اکثر مواقع باکتری Streptococcus در دهان وجود دارد، اما زمانی که شخصی دچار خونریزی لثه میشود این باکتری میتواند وارد جریان خون شود.
این باکتری میتواند از یک پروتئین در سطح لثه به نام PadA استفاده کند تا پلاکتهای خونی را مجبور به قرار گیری در کنار یکدیگر کرده و یک لایه محافظتی تولید کند.
هاوارد جکینسون استاد میکروبیولوژی دهانی در این باهر گفت: ما به یک مولکول پروتئینی در سطح باکتریها رسیدیم که میتواند باعث فعال سازی شکل گیری پلاکتها شود.
این اولین بار است که دانشمندان متوجه شدند فعالیت یک باکتری میتواند باعث فعال شدن پلاکتها شده و منجر به پخش آنها در جریان خون شود.
او در این توضیح مکانیسم این حالت گفت: زمانی که پلاکتها در کنار یکدیگر تجمع میکنند به طور کامل یک باکتری را محاصره میکنند. این مکانیسم نه تنها یک پوشش محافظی ایجاد میکنند بلکه باعث تولید آنتیبیوتیکهایی میشود که برای درمان عفونت مورد استفاده قرار میگیرند.
اما متاسفانه این شیوه دفاعی علاوه بر فوایدی که دارد میتواند باعث تشکیل لختههای کوچک خونی شود که میتوانند روی دریچههای قلبی رشد کنند و حتی باعث تورم رگهای خونی شوند که وظیفه انتقال خون به قلب و مغز را دارند.
این مطالعات باز هم شواهد بیشتری را در مورد فواید مثبت مسواک زدن فراهم کند.
دانشمندان معتقتدند مردم نه تنها باید رژیم غذایی خود را به طور دائم چک کنند و فشار خون و کلسترول خود را به دقت بررسی کنند، بلکه باید برای حفظ بهداشت دهانی خود نیز توجه کافی داشته باشند.
تلگراف ، 6 سپتامبر
بازیکنان استقلال،پیروزی و استیل آذین چه ماشینی سوار می شوند؟
ماشین های متالیک و سالید رنگارنگی که قیمت هایی بالغ بر 100 میلیون دارند این روزها زیر پای فوتبالیست ها است.
جالب آن است که عمده بازیکنان فوتبال پس از فصل نقل و انتقالات اخیر دست به ولخرجی هایی اینگونه دست زده اند.
اگر زمانی با ماکسیمای سرمربی ها و مدیر باشگاه ها همه تعجب می کردند، حالا دیگر اوضاع و احوال جماعت فوتبالیست تغییر کرده و به برکت پول های تیم های دولتی بازیکنان فوتبال ایران ماشین های مدل بالای خارجی سوار می شوند و برخی از آنها مانند علی رضا نیکبخت و حامد کاویان پور که به اصطلاح" ماشین باز" هم هستند چند مدل ماشین دارند و هر روز یکی از آنها را سوار می شوند تا مبادا دچار تکرار شوند!
درادامه این گزارش ،نام و مدل ماشین های بازیکنان 3 باشگاه پرسپولیس استقلال استیل آذین آورده شده که بدین قرار است :
اشجاری، خلیلی، زندی
Lexus RX350
1060000000 RLS
سیاوش اکبرپور
Benz S class
2200000000 RLS
امیر شاپورزاده
Kia mohava
700000000 RLS
علی کریمی
BMW seri 7
2000000000 RLS
رحمان احمدی
Lexus RX350
1060000000 RLS
امیرحسین فشنگچی
BMW seri 3
700000000 RLS
شیث رضایی
Benz 2007
500000000 RLS
مازیار زارع
Benz CLS 2008
1200000000 RLS
فرزاد آشوبی
BMW 530
900000000 RLS
مهدی امیرآبادی
BMW seri 3 co
۱۳۸۹ شهریور ۱۵, دوشنبه
نام: محمد فامیلی:نوری شهرت:جاویدان
امروز نه سوم و نه چهلم و نه سالگرد اوست امروز حتی روز تولد محمد نوری نیز نیست امروز شاید جز خانواده نوری یادی از او هیچ کجا نشود جز وبلاگ ما یعنی شکلات
شاید امثال او را نداشته باشیم که جا پای او بگذارند شاید آهنگ گل مریم او را هیچ کس توان خواندنش را به زیبایی او نداشته باشد
همه همه دلایلی است بر اینکه محمد نوری جاودان است حتی اگر دست زمانه همه ما را فراموش کار کرده باشد
نوری در تهران زاده شد و در جوانی آواز را نزد خانم اولین باغچه بان و تئوری موسیقی را نزد سیروس شهردار و فریدون فرزانه، اساتید هنرستان عالی موسیقی، فراگرفت. وی شیوهٔ آواز خود را متأثر از بافت و غنای زخمهایِ اساتیدی چون حسین اصلانی، ناصر حسینی، و محمد سریر میداند.
دههٔ بیست، دوران آغاز نوعی تفکر در شعر و موسیقی آوازی درمیان مردم ایران، بهویژه نسل جوان بود که بخشی را میتوان متأثر از نشر و پخش وسیعتر موسیقی علمی و آثار فولکلور کشورهای مختلف جهان ازطریق رادیو و صفحات گرامافون دانست. «محمد نوری» در همین سالها - سنین نوجوانی - با خواندن اشعار نوینی که برروی نغمههای روز مغربزمین و برخی قطعات کلاسیکِ آوازی سروده شدهبود، کار خوانندگی را آغاز کرد. او طی سالهای بعد، با تکیه بر تحصیلات هنرستانی و دانشگاهی خود، توانست هویت مستقلی به این اندیشه و گرایش ببخشد و با اجرای آثار اساتیدی که قبلاً ذکر آنان رفت، فضای متفکرانهای به گونهٔ آوازیِ خویش دهد.
آوازهای این استاد، طی پنج دهه، درمیان سه نسل، شأن و اعتبار ویژهای کسب کردهاست. این هنرمند در حاشیهٔ سالهای پرتلاش، با اجرای بیش از سیصد قطعهٔ آوازی، تقریر و ترجمهٔ مقالات و سرودن اشعاری از ترانههای ماندگار، بیش از پیش خود را در دل مردم این مرزوبوم جا داد. او اخیراً چند اجرا به نفع بیماران خاص داشت. صدای او برای نسل گذشته یادآور لحظههای خوب و مهربانیهای سرشار، و برای نسل امروز، آفرینندهٔ شیرینترین خاطرات است. وی ترانههای میهنی زیادی اجرا کردهاست. یکی از مهمترین و معروفترین ترانههای وی، جان مریم نام دارد که آهنگ زیبای آن از ساختههای خود نوری است.
نوری در کنار تحصیل در رشته ادبیات زبان انگلیسی و رشته نمایش، آواز ایرانی را نزد اسماعیل مهرتاش آموخت. بعد از آن نزد اساتید هنرستان عالی موسیقی «سیروس شهردار» و «فریدون فرزانه» و«مصطفی پورتراب» رفت و از آنها تئوری موسیقی، سلفژ و نوازندگی پیانو را فراگرفت. آواز کلاسیک را نزد ئولین باغچه بان و فاخره صبا آموخته و شیوه آوازی خود را با تاثیر از استادانی چون حسین اصلانی، ناصر حسینی پیدا کرد و رفته رفته به شیوه منحصر به فرد خود دست یافت. شیوهای که به سختی میتوان آن را در زیر شاخهای از شاخههایی چون پاپ، کلاسیک و... گنجاند.
او پس از انقلاب اسلامی و پس از مدتی سکوت، فعالیت هنری خود را با آلبوم در شب سرد زمستانی همراه با فریبرز لاچینی و احمدرضا احمدی در سال ۱۳۶۸ از سر گرفت و این همکاری بعدها با آلبوم آوازهای سرزمین خورشید ادامه یافت.
اجرای ترانههای مختلف محلی آذری، گیلکی، شیرازی و... او همچون «جان مریم»، «شالیزار»، «واسونک»، «جمعه بازار» و... به لحاظ احساس و لهجه در نهایت زیبایی و استادی است.
وی به لحاظ پایبندی به اخلاقیات و پرهیز از دروغ و فریب به جایگاه والایی در بین مخاطبان و در اجتماع دست یافت. در سال ۱۳۸۵ او از سوی سازمان صدا و سیما به عنوان چهره ماندگار موسیقی انتخاب و معرفی شد.
او فارغالتحصیل از هنرستان تئاتر، زبان و ادبیات انگلیسی از دانشگاه تهران، و مبانی تئاتر از دانشکدهٔ علوم اجتماعی بود. این استاد، طی پنج دهه، درمیان سه نسل، شأن و اعتبار ویژهای کسب کرد. این هنرمند در حاشیه سالهای پرتلاش، با اجرای بیش از سیصد قطعه آوازی، تقریر و ترجمه مقالات و سرودن اشعاری از ترانههای ماندگار، بیش از پیش خود را در دل مردم این مرزوبوم جا داد. او در سالهای آخر عمر چند اجرا به نفع بیماران خاص داشت. صدای او برای نسل گذشته یادآور لحظههای خوب و مهربانیهای سرشار، و برای نسل امروز، آفریننده شیرینترین خاطرات است. وی ترانههای میهنی زیادی اجرا کردهاست که هر یک اوج حس وطن دوستی را در دل ایرانیان بیدار میکند. یکی از مهمترین، زیباترین و معروفترین ترانههای وی، جان مریم نام دارد.
سرانجام پس از سالها مبارزه با بیماری سرطان مغز استخوان و وخامت وضعیت جسمانی در شامگاه ۹ مرداد ۱۳۸۹ در بیمارستان جم در تهران به دیار باقی شتافت.
منبع زندگینامه:http://fa.wikipedia.org
آنجا که دل از قلب پیشی میگیرد
۱۳۸۹ شهریور ۱۴, یکشنبه
زندگی در چند جمله از گابریل گارسیا مارکز
نویسنده معروف کلمبیایی و برنده جایزه نوبل در ادبیات
در 25 سالگی دانستم که یک نوزاد ، مادر را از داشتن یک روز هشت ساعته و پدر را از داشتن یک شب هشت ساعته ، محروم می کند
در 30 سالگی پی بردم که قدرت ، جاذبه مرد است و جاذبه ، قدرت زن
در 35 سالگی متوجه شدم که آینده چیزی نیست که انسان به ارث ببرد ؛ بلکه چیزی است که خود آن را می سازد
در 40 سالگی آموختم که رمز خوشبخت زیستن ، در آن نیست که کاری را که دوست داریم انجام دهیم ؛ بلکه در این است که کاری را که انجام می دهیم دوست داشته باشیم
در 45 سالگی یاد گرفتم که 10 درصد از زندگی چیزهایی است که برای انسان اتفاق می افتد و 90 درصد آن است که چگونه نسبت به آن واکنش نشان می دهند
در 50 سالگی پی بردم که کتاب بهترین دوست انسان و پیروی کورکورانه بدترین دشمن وی است
در 55 سالگی پی بردم که تصمیمات کوچک را باید با مغز گرفت و تصمیمات بزرگ را با قلب
در 60 سالگی متوجه شدم که بدون عشق می توان ایثار کرد اما بدون ایثار هرگز نمی توان عشق ورزید
در 65 سالگی آموختم که انسان برای لذت بردن از عمری دراز ، باید بعد از خوردن آنچه لازم است ، آنچه را که میل دارد نیز بخورد
در 70 سالگی یاد گرفتم که زندگی مساله در اختیار داشتن کارتهای خوب نیست ؛ بلکه خوب بازی کردن با کارتهای بد است
در 75 سالگی دانستم که انسان تا وقتی فکر می کند نارس است ، به رشد و کمال خود ادامه می دهد و به محض آنکه گمان کرد رسیده شده است ، دچار آفت می شود
در 80 سالگی پی بردم که دوست داشتن و مورد محبت قرار گرفتن بزرگترین لذت دنیا است
* در 85 سالگی دریافتم که همانا زندگی زیباست*