من زوج خوشبخت و موفقی را در این دنیای مجازی میشناسم که مدتهاست بدون کوچکترین مشکلی، رابطهشان ادامه دارد و هیچوقت هم با هم دعوا و بزنبزن نمیکنند!!!
یک روز از این زوج موفق سوال کردم:دلیل موفقیت شما در چیست؟ چرا هیچ وقت با هم دعوا نمیکنید!!؟
آقاهه پاسخ داد: ببین جان!، من و خانمم از روز اول، حد و حدود خودمان را مشخص کردیم و قرار شد خانم بنده، فقط در مورد مسائل جزئی حق اظهار نظر داشته باشه و من هم به عنوان یک آقا، فقط در مورد مسائل کلی نظر بدهم!
گفتم: چه خوب! آفرین! زندهباد رفیق! تو آبروی همهی ما مردها را خریدهای! من بهت افتخار میکنم. حالا این مسائل جزئی که خانمت در مورد اونها حق اظهارنظر داره، چی هست!!؟
آقاهه گفت: از روز اول قرار شد خانم بنده فقط در مورد مسائل جزئی نظر بده و تصمیم بگیره، مسائل بیاهمیتی مثل این که ما چند تا بچه داشته باشیم، کجا زندگی کنیم، کی خانه بخریم، ماشینمان چه باشد، چی بخوریم، چی بپوشیم و با کی رفتوآمد کنیم
گفتم: اِ!!! من که رسمن هنگ کردم رفیق!پس اون مسائل کلی که تو در موردش نظر میدی، چی هست!!؟
آقاهه گفت: من فقط در مورد مسائل بوسنی و هرزگوین، نوسانات دلار، قیمت نفت و اوضاع جاری مملکت نظر میدهم!!!
پینوشت جدی: اما متاسفانه اینبار اظهارنظر در مورد مسائل کلی، کار دست دوست خوب ما (همون آقاهه!) داده و برایش مسئلهای پیش آمده است که امیدوارم همهچیز فقط یک سوءتفاهم کوچک باشه و بس. فکر میکنم بهترین کار این باشه که اینجا را فشار بدهید و به خانم زیگزاگ بگویید نگران نباشد و آرزو کنید مشکل آقای زیپ عزیز (همون “آقاهه” فوقالذکر!) به زودی زود حل بشه، به خوبی، خوشی، دلِخوش و بچههایزیاد، انشاالله!!!
یادآوری:کامنتدونی این پست بسته است. هر کامنت شما برای خانم زیگراگ عزیز قوتقلبی است برای ایشون و یادآور اینکه ما بیشماریم و همه با هم هستیم تا آخرش.
کوچیک همهتون هستم و پیشاپیش، بابت این همدلی و همراهیتان، بسیار ممنونم و سپاسگزار.
ما هرچه را که باید
از دست داده باشیم، از دست دادهایم
ما بیچراغ به راه افتادهایم
و ماه، ماه، مادهای مهربان، همیشه در آنجا بود
در خاطرات کودکانهی یک پشتبام کاهگلی
و بر فراز کشتزارهای جوانی که از هجوم ملخها میترسیدند.
نوشته شده در Uncategorized
یک روز از این زوج موفق سوال کردم:دلیل موفقیت شما در چیست؟ چرا هیچ وقت با هم دعوا نمیکنید!!؟
آقاهه پاسخ داد: ببین جان!، من و خانمم از روز اول، حد و حدود خودمان را مشخص کردیم و قرار شد خانم بنده، فقط در مورد مسائل جزئی حق اظهار نظر داشته باشه و من هم به عنوان یک آقا، فقط در مورد مسائل کلی نظر بدهم!
گفتم: چه خوب! آفرین! زندهباد رفیق! تو آبروی همهی ما مردها را خریدهای! من بهت افتخار میکنم. حالا این مسائل جزئی که خانمت در مورد اونها حق اظهارنظر داره، چی هست!!؟
آقاهه گفت: از روز اول قرار شد خانم بنده فقط در مورد مسائل جزئی نظر بده و تصمیم بگیره، مسائل بیاهمیتی مثل این که ما چند تا بچه داشته باشیم، کجا زندگی کنیم، کی خانه بخریم، ماشینمان چه باشد، چی بخوریم، چی بپوشیم و با کی رفتوآمد کنیم
گفتم: اِ!!! من که رسمن هنگ کردم رفیق!پس اون مسائل کلی که تو در موردش نظر میدی، چی هست!!؟
آقاهه گفت: من فقط در مورد مسائل بوسنی و هرزگوین، نوسانات دلار، قیمت نفت و اوضاع جاری مملکت نظر میدهم!!!
پینوشت جدی: اما متاسفانه اینبار اظهارنظر در مورد مسائل کلی، کار دست دوست خوب ما (همون آقاهه!) داده و برایش مسئلهای پیش آمده است که امیدوارم همهچیز فقط یک سوءتفاهم کوچک باشه و بس. فکر میکنم بهترین کار این باشه که اینجا را فشار بدهید و به خانم زیگزاگ بگویید نگران نباشد و آرزو کنید مشکل آقای زیپ عزیز (همون “آقاهه” فوقالذکر!) به زودی زود حل بشه، به خوبی، خوشی، دلِخوش و بچههایزیاد، انشاالله!!!
یادآوری:کامنتدونی این پست بسته است. هر کامنت شما برای خانم زیگراگ عزیز قوتقلبی است برای ایشون و یادآور اینکه ما بیشماریم و همه با هم هستیم تا آخرش.
کوچیک همهتون هستم و پیشاپیش، بابت این همدلی و همراهیتان، بسیار ممنونم و سپاسگزار.
ما هرچه را که باید
از دست داده باشیم، از دست دادهایم
ما بیچراغ به راه افتادهایم
و ماه، ماه، مادهای مهربان، همیشه در آنجا بود
در خاطرات کودکانهی یک پشتبام کاهگلی
و بر فراز کشتزارهای جوانی که از هجوم ملخها میترسیدند.
نوشته شده در Uncategorized